باز هم مدرسه ام دیر شد

صد بار عذر خواهی می کتم. همین دو پست قبل، قولی دادم اما عمل نکردم. بسیار شرمسارم. بدقولی و شکستن پیمان در قاموس ما نبود اما شاید بالا رفتن سن، خستگی زودهنگام در زمان کار با کامپیوتر، سر شلوغی بیخودی، دست و پا چلفتی بودن من( توضیح ویژه: در این فقره ام اس گناهکار نیست. خصوصیت ذاتی است. از ما هفت خواهر و برادر سه نفر از نظر سرعت عمل در کارها شبیه یکی از والدین و چهار نفرشبیه دیگریند. متاسفانه من در دسته چلمن ترها و قطعا چلمنترینم. البته تعریف از خود نباشد دقیقترین آن هفتام.) بیماری نجیب و آزار دهنده ام اس، کار کردن با یک نیمه دست همه و همه جمع شده اند تا من یک شکننده قول مجازی شوم. از شوخی گذشته امروز حال خاورمیانه اصلا خوب نیست. می گویند یهودیان و مسلمانان از نژاد سامی هستند. هر دو خداپرست و هر دو همیشه همسایه. فقط نمی دانم این ایدئولوژی چه کوفتی است که نمی گذارد ما در کنار هم، دوستانه و مهربان بمانیم. ای قوم به خواب رفته بدانید،دنیا، منتظر عاقل شدن شما نمی ماند.

درباره nasim

با اسم ساختگی نسیم آمدم. اندوه سبب شد اینجا بیایم آخه بیماری ام اس دارم.بسیار از نظر جسمی کم توانم اما روح بزرگی دارم.
این نوشته در دسته‌بندی نشده ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.