از همه جا همه چیز

نمی دانم از کجا شروع کنم؟برادرم با یک دخترتهرانی نامزد شده. نمی دانم چکار می کند؟ خانواه دختر( مادرش) و عروس خانم دو هفته عید مهمان ما بودند. البته اسفند ماه برادر بزرگم به برادر کوچک کمک کرد تا خانه بابا کمی بازسازی شود تا  وقتی مهمونا میان مرتب باشد. توی این دو هفته با همه ی خانواده آشنا شدند خونه شون مهمانی رفتندچند جای دیدنی تفریحی دیدند خلاصه گفتیم و خندیدیم اما همه یادشون رفت از میخواهید در آینده چکار کنید؟ سوال بپرسند شاید این سبک غربی ازدواج هم خوب باشد که پسر و دختر وقتی همدیگر را انتخاب کنند کاری به پدر و مادر و خواهر و برادر ندارند تا زمانی که روزی جایی با یه اتفاق باهاشون مواجه شوند و در حد سلام و علیک و گاهی یک لیوان چای و شایدساعتی دورهمی، آنها را ببینند. اما در هر صورت امیدوارم برادرم که قلبی به زلالی آب دارد در انتخابش با وجود همه تفاوتها، دوری شهرها و فرهنگها، سبک زندگی و خیلی چیزای دیگه موفق باشد. برادرم که معرف حضور خوانندگان قدیمی وبلام هست؟ از کودکی محرم راز من و همه ی خانواده بوده و دستش برای کمک به من بطور ویژه و همه خانواده بصورت کلی و جزیی دراز بوده است. بقول بی بی خدابیامرزم” خدا عاقبت به خیرش کند.” در پرانتز بگویم تا جایی که من دیدم دختر هم آدم خوبی بنظر می رسید.

درباره nasim

با اسم ساختگی نسیم آمدم. اندوه سبب شد اینجا بیایم آخه بیماری ام اس دارم.بسیار از نظر جسمی کم توانم اما روح بزرگی دارم.
این نوشته در دسته‌بندی نشده ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

2 دیدگاه دربارهٔ «از همه جا همه چیز»

  1. راما می‌گوید:

    مبارک باشه نسیم جون
    خودت چطوری عزیزم؟

      

    [پاسخ]

  2. M می‌گوید:

    سلام نسيم جان وقتتون بخير
    مبارك باشه

      

    [پاسخ]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.