دوهفته ایست پرستار پیدا کرده ام تا کی بماند خدا عالم است زنیست چهل و چند ساله دارای دختری حدود سیزده چهارده میگوید بیست و چند سال است با شوهرش به شهر آمده اند چند سالی بچه دار نشده و دخترش چهار ساله که بوده خانه را ترک کرده و گم شده پلیس هم پیدایش نکرده است و غیابی طلاق گرفته نسبتا کار مرا انجام میدهد و تقریبا از پس کارها بر می اید اما مثل همه ی پرستارهایم روحا افسرده است فکر میکنم مثل همه تصور میکند به او ظلم شده اما نمیدونم چرا نمیتوانم به ادمها بفهمانم اگر تلاش کنند و باز هم نتیجه نگیرند سهمشان از زندگی همین است و هر چه در مرداب حسرت و نفرت دست و پا بزنند بیشتر فرو می روند اما این را هم بگویم که همشهریها هموطن ها و مسولین در این موضوع کاملا درگیر و مقصرند نمیگویم حکومت بلشویکی و مارکسیستی اما میگویم عدالت و فهم ان عزای حسین و شرکت در مراسمش بسیار خوب است اما چرا میلیونها نفر کربلا با هزینه های بالا اما فقرا ندای هل من ناصر را سر میدهند .
فید وبلاگ:
Special.ir
-
نوشتههای تازه
دستهها
پیوندها
- آشنايي با يك معلول قطع نخاع
- آیدا …
- الهه ی مهر
- این مهمان ناخوانده
- ب مثل بهاران
- تلخ و شیرین
- دست نوشته های راما
- دیوونه
- روز + نامه (نگین حسینی)
- زندگی اهورایی من
- زیستن با معلولیت
- سلام ام اس
- سوته دلان
- مادر یک روشندل
- مرا آفرید آن که دوستم داشت
- مژی جون و شوشو
- نابودی ام اس
- همدم روح
- ویولت (من و ام اس)
- یک قدم به خوشبختی با پاهای خیالی
آخرین دیدگاهها
- سوسن جعفری در تولد و بی آرزویی
- حمزه در عروسی برادر کوچکه
- هدایت در روز آخر
- هدایت در دی و بهمن پر تنش
- حمزه در روز آخر
اطلاعات
-