سلام ببخشید که روزها ننوشتم حالا هم همکارم می نویسد و من می گویم دستهایم مثل قبل کم توانند اما به نظر خودم خیلی بهتر شده ام شاید به چشم نیاید اما این تغییر بسیار کوچک و نامحسوس است اما در درون احساس آرامش و راحتی بیشتری دارم و به تمرینات فیزیوتراپی بهتر جواب میدهم همچنان سر کار می آیم اما یک ساعتی زودتر از بقیه محل کار را ترک میکنم چون فیزیوتراپ دارم ماههاست که پدر و مادرم باهم قهرند دعواانگار اساسیست نمیدانم چرا آدمها دنیا را اینقدر جدی می گیرند دو روز دیگر وقتی ناخواسته همدیگر را ترک کنند یادش میماند که بسیار اسفناک است این متن کاملا بی نقطه است لطفاً خودتان نقطه ها را در جای مناسب بگذارید!!!!
فید وبلاگ:
Special.ir
-
نوشتههای تازه
دستهها
پیوندها
- آشنايي با يك معلول قطع نخاع
- آیدا …
- الهه ی مهر
- این مهمان ناخوانده
- ب مثل بهاران
- تلخ و شیرین
- دست نوشته های راما
- دیوونه
- روز + نامه (نگین حسینی)
- زندگی اهورایی من
- زیستن با معلولیت
- سلام ام اس
- سوته دلان
- مادر یک روشندل
- مرا آفرید آن که دوستم داشت
- مژی جون و شوشو
- نابودی ام اس
- همدم روح
- ویولت (من و ام اس)
- یک قدم به خوشبختی با پاهای خیالی
آخرین دیدگاهها
- حمزه در عروسی برادر کوچکه
- هدایت در روز آخر
- هدایت در دی و بهمن پر تنش
- حمزه در روز آخر
- حمزه در روز آخر
اطلاعات
-
سلام. همیشه متن های شما رو میخونم و گاهی به این آیه قرآن که می فرماید لا یکلف الله نفسا الا وسعها فکر میکنم که شما با این درگیری با ام اس چقدر تحمل و قدرت بالایی دارید و این نعمتی است از خدا برای شما. پس شکر این نعمت کنید که لئن شکرتم لازیدنکم ، شکر نعمت نعمت ات افزون کند و ام اس شاید برای شما نقص جسمانی در بر داشته اما همین که با این نقص ختم الله علی قلوبهم نیستید و یاد خدا میکنید نعمتی است که خیلی ها با ثروت و سلامتی که دارند ازش محروم هستند و با صبری که میکنید و کفر به خدا نمیگید مصداق واصبرو ان الله مع الصابرین هستید و چه کسی بالاتر از کسی است که خدا با او باشد.
سلام
[پاسخ]
چقدر خوشحالم كه امشب يافتمت❤️❤️❤️❤️❤️❤️
مهستا
[پاسخ]