مدتیست ننوشته ام دلم برای نوشتن و خواندن کتاب و وبلاگها تنگ شده است.اتفاقات خوب و بد زیادی افتاده که مثل همیشه بدهاش توی خاطره بیشتر می مانند.
دعوای پدر و مادرم ریشه ای شده انگار عشق و محبت میان این دو نفر ریشه ندارد و این مساله بین روابط بچه ها با پدر و مادر و با همدیگر هم راه پیدا کرده است.
تازگیها به این نتیجه رسیده ام که ذهنم بین تمایل به بهبود سریع بیماری و رفع موانعی مثل از بین رفتن عزت و اعتماد به نفس،خسته شدن خانواده از نظر جسمی و روحی و هزاران مشکل دیگر گزینه دوم یعنی ماندن در حالت بیماری را انتخاب کرده است.شاید تعجب کنید ولی انگار مکانیزم دفاعی بر بهبودی غالب شده است.
فید وبلاگ:
Special.ir
-
نوشتههای تازه
دستهها
پیوندها
- آشنايي با يك معلول قطع نخاع
- آیدا …
- الهه ی مهر
- این مهمان ناخوانده
- ب مثل بهاران
- تلخ و شیرین
- دست نوشته های راما
- دیوونه
- روز + نامه (نگین حسینی)
- زندگی اهورایی من
- زیستن با معلولیت
- سلام ام اس
- سوته دلان
- مادر یک روشندل
- مرا آفرید آن که دوستم داشت
- مژی جون و شوشو
- نابودی ام اس
- همدم روح
- ویولت (من و ام اس)
- یک قدم به خوشبختی با پاهای خیالی
آخرین دیدگاهها
- سوسن جعفری در تولد و بی آرزویی
- حمزه در عروسی برادر کوچکه
- هدایت در روز آخر
- هدایت در دی و بهمن پر تنش
- حمزه در روز آخر
اطلاعات
-
انشالله که این انتخاب تغییر میکنه و بهتر میشید.
نیکی
[پاسخ]