کارگاه هستی

گاهی رشته افکارم مرا بسوی پاسخ به این سوال میکشاند که آمدنم بهر چه بود؟چطور باید زیست؟دو نفر را در نظر بگیرید با سطح زندگی کاملا معمولی در خانواده ای معمولی.اما یکی کنکور قبول شده و با درس خواندن مدارج تحصیلی را طی کرده ازدواج میکند و به خارج از کشور رفته درس میخواند و تحقیق میکند و درس میدهدو کار میکند و محدوده افکارش در همین حول و حوش میچرخد.و دیگری بدلیل گرفتاری خواسته یا ناخواسته ی ذهنش کنکور را در دانشگاهی معمولی و کم اهمیت قبول شده بعد از تحصیلات به کاری معمولی دسست میزند خیلی خیلی معمولی زندگی می کند.گرفتار رفع مشکلات خود وخانواده می شود.حداکثر تفریحش رفتن به سینما یک بار در سال است و سخنان عادی ومعمولی میشنود و تفریح روزانه اش تلویزیون دیدن است.چطور مسیر زندگی این دو نفر که تقریبا موقعیت یکسانی داشتند عوض شد.امتیاز دهی به این دو نفر در کارگاه هستی چگونه است؟لذت های این دونفر مسلما ازدنیا مساوی یکدیگر نیست. کیفیت زندگی شان هم.پس چطور نگاهشان به زندگی و چگونگی گذراندن آن و خلق یک اثر وماندگاری در زمان میتواند امتیاز بگیرد؟به قول دکتر شریعتی:”خدایا به من چگونه زیستن را بیاموز،چگونه مردن را خود خواهم آموخت.”

درباره nasim

با اسم ساختگی نسیم آمدم. اندوه سبب شد اینجا بیایم آخه بیماری ام اس دارم.بسیار از نظر جسمی کم توانم اما روح بزرگی دارم.
این نوشته در دسته‌بندی نشده ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

3 دیدگاه دربارهٔ «کارگاه هستی»

  1. هدایت می‌گوید:

    جالبه که میگین مسیر زندگی این ۲نفر با هم فرق کرده، و امتیاز دادن به این دو نفر چطوریه؟
    چیزی که باید توجه کنیم اینه که اصلا این زندگی نیست، و اینم مسیر زندگی نیست! اصلا زندگی ما تو هستی زندگی این دنیامون نیست، زندگی بعد از مرگ شروع میشه. شما برای مقایسه‌ی این دو نفر کار و تفریحات و این چیزهاشون رو مقایسه کردید، در صورتی که این چیزها توی «زندگی» ما اصلا مهم نیستند. ما این دنیا اومدیم تا مسیر زندگی اون دنیامون رو بسازیم، نه این که زندگی کنیم. و همون طور که گفتند، بعدا متوجه میشیم کل این زندگی ما یه چشم به هم زدن بیشتر نبوده. یعنی این که (البته الان نمیتونیم درک کنیم) بعدا اصلا خیلی مهم نیست که توی این زندگی کار و تفریح ما چی بوده. اون چیزی که مهمه اینه که برای اون دنیامون چی کار کردیم.

    مسیر زندگی اون ۲نفر هم ممکنه بعد از مرگ خیلی شبیه به هم باشه. حالا این که به اندازه‌ی یه چشم به هم زدن زندگیشون خیلی با هم فرق داشته باشه اصلا به چشمشون نخواهد اومد! ولی ما تو این دنیا اینقدر مشغول این دنیا میشیم که اصلا یادمون میره برای چی به این دنیا اومدیم…

      

    [پاسخ]

  2. حمزه می‌گوید:

    سلام
    امیدوارم خوب باشید
    نمیدونم چی بگم.. به نظرم اطلاعاتمون از هستی کمتر از اونیه که بتونیم در این زمینه ها قضاوت درستی داشته باشیم.. متنت منو یاد یه آیه از سوره بقره انداخت..

    .
    خداوند هيچ کس را جز به اندازه تواناييش تکليف نمي‌کند
    (انسان،) هر کار (نيکي) را انجام دهد براي خود انجام داده؛ و هر کار (بدي) کند به زيان خود کرده است..
    (مؤمنان مي‌گويند:) پروردگارا اگر ما فراموش يا خطا کرديم ما را مؤاخذه مکن!
    پروردگارا تکليف سنگيني بر ما قرار مده ، آنچنان که (به خاطر گناه و طغيان)بر کساني که پيش از ما بودند قرار دادي
    پروردگارا آنچه طاقت تحمل آن را نداريم بر ما مقرر مدار و آثار گناه را از ما بشوي!
    ما را ببخش و در رحمت خود قرار ده..
    تو مولا و سرپرست مايي ، پس ما را بر جمعيت کافران پيروز گردان..(البقرة/286)

    آمین

      

    [پاسخ]

  3. دوست عزیز و فرهیخته ی گرامی
    از شما برای شرکت در سومین جشنواره مجازی کتابخوانی و همچنین پذیرفتن عنوان همکار افتخاری، جهت کمک به اجرای این برنامه دعوت به عمل می آید.

      

    [پاسخ]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.