این روزها

گیجی،سردرگمی،ندانستن اینکه چکار باید بکنم،شدت یافتن بیماری،فکر مرگ و تنظیم وصیت نامه دغدغه روزهای اخیرم شده است.نمی دانم چگونه باید رفتار کنم؟ رفتار با اطرافیان،رفتار با همکاران،کار با زیر دستان،یافتن پرستار،مشکلات قلبی مادرم،بی توجهی برادر کوچکم نسبت به سلامتش و…فکرهایی است که مرتب در ابر سیاه دور سرم می چرخند.تصمیم برای رفتن به خارج از کشور وهزینه زیاد برای بازتوانی یا ساختن خانه کلنگی پدری و جمع شدن تعدادی از برادرها و خواهرم در یکجا یا جداشدن از خانه پدری در صورت یافتن پرستار خوب وتمام وقت،همه وهمه تصمیمات انجام نشده و سنگین روزهای اخیرم است.انگار توکلم کم شده است.میدانم باید از هجوم این افکار آزاد شد اما چطور؟

درباره nasim

با اسم ساختگی نسیم آمدم. اندوه سبب شد اینجا بیایم آخه بیماری ام اس دارم.بسیار از نظر جسمی کم توانم اما روح بزرگی دارم.
این نوشته در دسته‌بندی نشده ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

3 دیدگاه دربارهٔ «این روزها»

  1. Ali می‌گوید:

    سلام. نسيم گرامی، اگر رفتن به خارج از کشور در بازتوانی شما و ارتقای سطح سلامتی‌تان موثر است، پيشنهادم اين است که حتمن آن‌را در اولويت قرار دهيد.

      

    [پاسخ]

  2. حمزه می‌گوید:

    سلام
    امیدوارم خوب باشید

    همیشه لحظه خداحافظی ،
    صاحب خانه کنار در می ایسته و به مهمانش لبخند میزنه
    لبخند خدا بدرقه زندگیتان..

    عید فطر بر شما و خانواده محترم مبارک ، بر همه مبارک

    انشالله همه چی به خیر و شادی درست بشه
    شب و روزت به خیر و شادی

      

    [پاسخ]

  3. هدایت می‌گوید:

    عیدتون مبارک!
    نمیدونم… شاید دعا یا قرآن… شایدم… هر طور صلاح میدونید
    براتون دعا و آرزوی بهترین‌ها رو دارم

      

    [پاسخ]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.