گیجی،سردرگمی،ندانستن اینکه چکار باید بکنم،شدت یافتن بیماری،فکر مرگ و تنظیم وصیت نامه دغدغه روزهای اخیرم شده است.نمی دانم چگونه باید رفتار کنم؟ رفتار با اطرافیان،رفتار با همکاران،کار با زیر دستان،یافتن پرستار،مشکلات قلبی مادرم،بی توجهی برادر کوچکم نسبت به سلامتش و…فکرهایی است که مرتب در ابر سیاه دور سرم می چرخند.تصمیم برای رفتن به خارج از کشور وهزینه زیاد برای بازتوانی یا ساختن خانه کلنگی پدری و جمع شدن تعدادی از برادرها و خواهرم در یکجا یا جداشدن از خانه پدری در صورت یافتن پرستار خوب وتمام وقت،همه وهمه تصمیمات انجام نشده و سنگین روزهای اخیرم است.انگار توکلم کم شده است.میدانم باید از هجوم این افکار آزاد شد اما چطور؟
فید وبلاگ:
Special.ir
-
نوشتههای تازه
دستهها
پیوندها
- آشنايي با يك معلول قطع نخاع
- آیدا …
- الهه ی مهر
- این مهمان ناخوانده
- ب مثل بهاران
- تلخ و شیرین
- دست نوشته های راما
- دیوونه
- روز + نامه (نگین حسینی)
- زندگی اهورایی من
- زیستن با معلولیت
- سلام ام اس
- سوته دلان
- مادر یک روشندل
- مرا آفرید آن که دوستم داشت
- مژی جون و شوشو
- نابودی ام اس
- همدم روح
- ویولت (من و ام اس)
- یک قدم به خوشبختی با پاهای خیالی
آخرین دیدگاهها
- سوسن جعفری در تولد و بی آرزویی
- حمزه در عروسی برادر کوچکه
- هدایت در روز آخر
- هدایت در دی و بهمن پر تنش
- حمزه در روز آخر
اطلاعات
-
سلام. نسيم گرامی، اگر رفتن به خارج از کشور در بازتوانی شما و ارتقای سطح سلامتیتان موثر است، پيشنهادم اين است که حتمن آنرا در اولويت قرار دهيد.
Ali
[پاسخ]
سلام
امیدوارم خوب باشید
همیشه لحظه خداحافظی ،
صاحب خانه کنار در می ایسته و به مهمانش لبخند میزنه
لبخند خدا بدرقه زندگیتان..
عید فطر بر شما و خانواده محترم مبارک ، بر همه مبارک
انشالله همه چی به خیر و شادی درست بشه
شب و روزت به خیر و شادی
حمزه
[پاسخ]
عیدتون مبارک!
نمیدونم… شاید دعا یا قرآن… شایدم… هر طور صلاح میدونید
براتون دعا و آرزوی بهترینها رو دارم
هدایت
[پاسخ]