روزهای گذشته

دیروز:جلسه ای با مدیرعامل و یکی از مدیران عامل کارخانه های تولیدی و صنعتی شهر ،در شرکت ما برگزار شد.برگزار کننده جلسه و کارگردانش دفتر ما بود اما مطابق همیشه معاون برنامه ریزی بدون برنامه و پرسیدن از ما با اتکا به مدیر دفتر مورد علاقه اش که خانمی جاه طلبه و علی رغم گفتن من که قبل از جلسه مدیر عامل آی کیو را از چم و خم کار مطلع فرمایید با اعتماد به نفس کاذب و شق و رق وارد جلسه شدند.مدیر عامل بی اطلاع در حالیکه جلسه ساعت نه برگزار میشد و مدعوین در اتاق کناری نشسته بودند از من توضیح خواست .او حرفهای مرا نمی فهمید و با توهین و تحقیر من نفهمی اش را جبران کرد.خانم مورد علاقه مدیر عامل و معاون در حالیکه در کنار آنها نشسته بود توضیحاتی نادرست را بیخ گوش آنها پچ پچ میکرد و هنگام توضیحات من هر سه خودشان را به نفهمی زده بودند.مدیرعامل مدعو آمد و آنها را شست و پهن کرد روی بند.قبل از جلسه هم به مستخدم گفتم مرا به ساختمان مدیر عامل ببرد که امتناع کرد و بهانه آورد که سرم شلوغه باید نامه ببرم اتاقها را تمیز کنم و… حالا فاصله دو ساختمان پانصد متره با دو آسانسور برای هر ساختمان که نیازی به بالا بردن از پله هم ندارد.منم به مدیر دفتر بودجه گفتم که اینکار را انجام دهد.دلیل این رفتار مستخدم را هم بعدا میگم.
اینو بگم با یک کاردرمان و یک فیزیو تراپ صحبت کردم که مرا هر روز ویزیت کنند.