مرا ببخشید

ارسال شده در دسامبر 16, 2013 by nasim

خوانندگان عزیز و دوستان وبلاگیم مرا واسه تاخیرهام ببخشید.
اتفاقات ماه اخیر من که نسبتا مهمتر بودند از این قرارند.جونم براتون بگه که رفتن پیش دکتر گوش واسه درد گوشام /دکتر اعصاب که گفت من فلوشیپ ام اس نیستم و معرفیم کرد به یکی دیگه که هنوز پیشش نرفتم.دکتر پوست واسه ریزش مو /دکتر ارتوپد واسه درد مچ و پاهام .عکسبرداری از مچم که گفتند نشکسته.مراجعه به مرکز فیزیوتراپی و فهمیدن اینکه کار نکردنم باعث بروز افزایش ناتوانی هام شده و پیشنهاد فیزیوتراپم واسه اقامت در یک مرکز بازتوانی حارجی.که فعلا هر چه جستم نیافتم.یکی از معاونین شرکت که تقریبا هم سن و سال منه باهاشون رفت و آمد خانوادگی داشتم و همزمان با من سر کار اومده پیشنهاد داد که مدیریت دفتر را بذارم کنار و نقش یک کارشناس را بدون دردسر به عهده بگیرم و تصمیم از کار افتادگی و بازنشستگی پیش از موعد.رسیدن آمپول جلوگیری از پوکی استخوان از خارج و از طریق هلال احمر با خدا تومن پول و تزریق در کمر که هنوز دنبالش نرفتم و اینکه هنوز حرف دارم اما وقت و توان ندارم.

درباره nasim

با اسم ساختگی نسیم آمدم. اندوه سبب شد اینجا بیایم آخه بیماری ام اس دارم.بسیار از نظر جسمی کم توانم اما روح بزرگی دارم.
این نوشته در دسته‌بندی نشده ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

6 دیدگاه دربارهٔ «مرا ببخشید»

  1. علی می‌گوید:
    دسامبر 16, 2013 در 7:35 ق.ظ

    سلام. خواهر گرامی، نسيم.
    بهترين‌ها رو براتون آرزو داريم.
    اگر فکر می‌کنيد تغيير سِمَت از مديريت دفتر، به کارشناسی، از مقدار وظايف سنگين‌تون کم می‌کنه بپذيريدش.
    از خدا برای همه‌مون عافيت و سلامتی آرزو می‌کنم.

      

    [پاسخ]

    پاسخ
  2. نیکی می‌گوید:
    دسامبر 17, 2013 در 3:12 ب.ظ

    بالاخره هر کس در یک سن و یک جایی باید بازنشسته بشه البته زودتر از موعدش کمی ناراحت کننده است ولی بالاخره دیر یا زود پیش می اومد. برای بهبودی شرایطتان دعا می کنم.

      

    [پاسخ]

    پاسخ
  3. حمزه می‌گوید:
    دسامبر 17, 2013 در 8:53 ب.ظ

    نسیم مهربان سلام
    شب و روزت به خیر و شادی..

    خدارو شکر که مچ پات نشکسته بود..
    خودم رو در حدی نمیدونم که بخوام بهت مشاوره بدم و نمیدونم چرا دارم نظرمو بهت میگم.. شاید با این دید که شاید به دردت بخوره.. منم مثل اون دکتر احساس میکنم تحرک و کار کردن تاثیر خوبی روی شما داره و به نظر من هرکاری رو که *خودت* دوست داری و میدونی انجام دادنش بهت *آرامش* میده و برات *مفیده* اونو انجام بده ، حالا میخواد مدیریت باشه و یا هرکار دیگه ای.. و واقعا اگه پولشو داشتی اون آمپول رو حتما بخر ، بدون فکر کردن و در نظر داشتن قیمتش ، انشالله که خوب باشه..

    به مهربانی خدا میسپاریمت

      

    [پاسخ]

    پاسخ
  4. علی شریعتی می‌گوید:
    دسامبر 17, 2013 در 8:59 ب.ظ

    مرا كسی نساخت ، خدا ساخت
    نه آنچنان كه كسی می خواست ، كه من كسی نداشتم
    كسم خدا بود ، كس بی كسان..

    او جانشین همه نداشتن هاست..

      

    [پاسخ]

    پاسخ
  5. آذرین می‌گوید:
    دسامبر 20, 2013 در 8:31 ب.ظ

    سلام
    اینکه کارتان رو کم کنین و به قولی بی دردسر کمی بهتر به نظر میاد تا کلا بذاریدش کنار.تازه با این خرجهای زیاد بخاطر گرانی و خرج ویژه دوا درمان اینکه از جیب بخورین کار درستی نیست.البته همه اینها بستگی به این داره که ببینین کدامش اول برای روحیه و دیگر چیزها بهتره و بعد هم از نظر اقتصادی.
    احوالتون خوش
    بدرود

      

    [پاسخ]

    پاسخ
  6. Sani می‌گوید:
    دسامبر 25, 2013 در 9:10 ب.ظ

    I miss u **:

      

    [پاسخ]

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.