بالاخره دیروز منفجر شدم. ناتوانیم،غر همیشگی پدر و مادر در مواجهه با بیماری من /خود خسته ام/هزار فکر الکی/داد زدم و گفتمممم خدااااااااااااااااای
فید وبلاگ:
Special.ir
-
نوشتههای تازه
دستهها
پیوندها
- آشنايي با يك معلول قطع نخاع
- آیدا …
- الهه ی مهر
- این مهمان ناخوانده
- ب مثل بهاران
- تلخ و شیرین
- دست نوشته های راما
- دیوونه
- روز + نامه (نگین حسینی)
- زندگی اهورایی من
- زیستن با معلولیت
- سلام ام اس
- سوته دلان
- مادر یک روشندل
- مرا آفرید آن که دوستم داشت
- مژی جون و شوشو
- نابودی ام اس
- همدم روح
- ویولت (من و ام اس)
- یک قدم به خوشبختی با پاهای خیالی
آخرین دیدگاهها
- سوسن جعفری در تولد و بی آرزویی
- حمزه در عروسی برادر کوچکه
- هدایت در روز آخر
- هدایت در دی و بهمن پر تنش
- حمزه در روز آخر
اطلاعات
-
سلام
امیدوارم خوب باشی
نسیم عزیز به نظرم در حال حاضر خیلی ها تورو در این زمینه ها درک می کنند..
با شرایطی که در جامعه وجود داره..
من خسته ام از اشکها و لبخندها
و از انسانهایی که می خندند و می گریند..
و از اندیشــه کردن که چه پیش خواهــد آمـد
برای مردمی که می کارند و درو می کنند
من خسته ام از روزها و ساعتها
و از جوانه های خشک و گلهای نازا..
من خسته ام از آرزوها و رویاها و قدرت ها
و از همه چیز..
مگر از خواب..(نیوتن برن)
در پناه حق باشی همیشه
حمزه
[پاسخ]
:(
هدایت
[پاسخ]