دوباره کورتونی شدم

بعد از یکماه جدال با همنشین گرامیم ام اس در موضع دوستانه و جنگ نرم ،دیروز از سوی فرمانده دکتر، فرمان حمله با پالس کورتون صادر شد و این دوست قدیمی حاضر نشد اختلاف را مسالمت آمیز حل کند در نتیجه مجبور به جنگ شدیم .گرچه این وسط مثل همه جنگها، ابرقدرتهای دکتر و ام اس پیروز واقعیند اما بقول مادربزرگها صبر کن جونم تو اجرشو از خدا میگیری.از بعد از ظهر شروع میکنم و تا هفته دیگه نیستم.دعام کنید.

بابا کمی بهتره و مامان در بهتر شدن حالش نقش کامل را ایفا کرده است.

 

درباره nasim

با اسم ساختگی نسیم آمدم. اندوه سبب شد اینجا بیایم آخه بیماری ام اس دارم.بسیار از نظر جسمی کم توانم اما روح بزرگی دارم.
این نوشته در دسته‌بندی نشده ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

4 دیدگاه دربارهٔ «دوباره کورتونی شدم»

  1. همدم می‌گوید:

    عزیزم!
    امید که هرچه زودتر تو شکیبانه بر این همره ناشکیب پیروز گردی و برگردی. مراقب خودت باش مهربون ما هم دعاگویت هستیم

      

    [پاسخ]

  2. حمزه می‌گوید:

    سلام
    امیدوارم خوب باشی

    اگر از پایان گرفتم غمهایت نا امید شده ای به خاطر بیاور زیباترین صبحی که تا به حال تجربه کرده ای مدیون صبرت در برابر سیاهترین شبی است که هیچ دلیلی برای تمام شدن نمی دید..(سوزان تیلور)

    خدانگهدارت باشه و انشالله موفق باشی
    خوشحالیم نوشتی حال پدرت بهتر شده..

    در بی کرانه زندگی دو چیز افسونم کرد: آبی آسمان که می ببینم و می دانم نیست
    و خدایی که نمی بینم و می دانم هست.(دکتر شریعتی)

      

    [پاسخ]

  3. حمزه می‌گوید:

    برایت از طلا تختی ، مسیری رو به خوشبختی
    برایت صبر ایوبی ، حیاتی مملو از خوبی
    برایت شاد بودن را ، ز غم آزاد بودن را
    سلامتی را ، محبت را ، سعادت و سربلندی را دعا کردم..

    تنها خدا می داند بهترین در زندگیت چگون معنا می شود ، آن بهترین را برایت آرزو می کنم..

      

    [پاسخ]

  4. لات اینترنتی می‌گوید:

    سلام نسیم جون به امید خدا درمان رو پشت سر میذاری و دوباره برمیگردی تا از نوشته هات بهره ببریم

      

    [پاسخ]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.