سه شنبه گذشته جلسه مدیرعامل و معاونین شرکت با مقامی مسئول از یک شرکت کله گنده و پولدار وتولیدی دولتی برگزار شد منم بعنوان مسئول در خدمت ارائه شده به آن مشتری حضور داشتم و جز حماقت از مدیرو معاونین در روشهای ارتباط با مشتری وتصمیم گیری چیزی ندیدم چه اسفناک است کارهای بزرگ را به آدمهای کوچک سپردن .در این جلسه مدیر عامل ترسو و بیسوادمان که بارابطه برادر شهید بودن منصوب شده تمام ندانم کاریهای خود و معاونینش سر من خالی کرد و در جمع غریب و خودی گفت من باید تنبیه جدی برای این دفتر داشته باشم اما بدلیل زن بودن میگذرم.انگار یک سطل آب جوش روی سرم خالی شد و یک مرد پیدا نشد تا حقایق را روشن کند صورتجلسه ای کاملا یک طرفه به نفع رقیب تنظیم شد و من در نامه ای غیررسمی نقاط غیر قانونی آنرا گزارش دادم و ادامه دارد
فید وبلاگ:
Special.ir
-
نوشتههای تازه
دستهها
پیوندها
- آشنايي با يك معلول قطع نخاع
- آیدا …
- الهه ی مهر
- این مهمان ناخوانده
- ب مثل بهاران
- تلخ و شیرین
- دست نوشته های راما
- دیوونه
- روز + نامه (نگین حسینی)
- زندگی اهورایی من
- زیستن با معلولیت
- سلام ام اس
- سوته دلان
- مادر یک روشندل
- مرا آفرید آن که دوستم داشت
- مژی جون و شوشو
- نابودی ام اس
- همدم روح
- ویولت (من و ام اس)
- یک قدم به خوشبختی با پاهای خیالی
آخرین دیدگاهها
- سوسن جعفری در تولد و بی آرزویی
- حمزه در عروسی برادر کوچکه
- هدایت در روز آخر
- هدایت در دی و بهمن پر تنش
- حمزه در روز آخر
اطلاعات
-
نسیم سلام. سیستم دولتی که کلن بوی نا و ماندگی گرفته بخش خصوصی هم بیله دیگ…بیله چغندر به همین بخش دولتی نگاه می کند.
دیوونه
[پاسخ]