خیلی کارهای مانده

از چهار روزی که تهران بودم و روزهای اخیر وحال و هوام و…خیلی حرف واسه گفتن دارم اما افسوس و صد افسوس که کار اداریم اونقدر زیاده که فرصت کارهای دلخواه و مطلوبم مثل سرزدن به شماها و نوشتن وبلاگ و کتاب خوندن خیلی کم شده.کارهای اداری که یه پول سیاه هم نمیارزد.

راستی باید از شمایی که مثل من شهرستانی هستید یا شهرستان زندگی می کنید عذرخواهی کنم آخه توی دو تا پست پیش نوشتم چند روزی دارم میام تهران که باید میگفتم قصددارم به تهران بروم.

در سرزمینی که سایه آدمهای کوچک بزرگ شد در آن سرزمین آفتاب در حال غروب کردن است.

درباره nasim

با اسم ساختگی نسیم آمدم. اندوه سبب شد اینجا بیایم آخه بیماری ام اس دارم.بسیار از نظر جسمی کم توانم اما روح بزرگی دارم.
این نوشته در دسته‌بندی نشده ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

5 دیدگاه دربارهٔ «خیلی کارهای مانده»

  1. همایون می‌گوید:

    سلام
    قبول حق باشه
    امان از این کارهای اداری!

      

    [پاسخ]

  2. حمزه می‌گوید:

    سلام به نسیم عزیز
    امیدوارم خوب باشی
    درک می کنیم ، ایشالله همه چی درست شه..

    بزرگواری..

    چه دعایی گویمت ای دوست..
    خنده ات از ته دل..
    گریه ات از سر شوق..
    هر غروبت دلشاد ، روزگارت خوش باد..

    خداحافظ و نگهدارت باشه همیشه

      

    [پاسخ]

  3. سنگ نبشت می‌گوید:

    سلام
    این روزها در سرزمین ما آفتاب همیشه در حال غروبه.

      

    [پاسخ]

  4. مادر سپید می‌گوید:

    سلام نسیم جان
    خوشحالم میبینم همچنان فعالی ..
    خستگی هات رو به باد بسپار که همه ی وجودت زندگی رو فریاد میزنه ..
    سلامت باشی عزیزم .
    :*

      

    [پاسخ]

  5. رضا می‌گوید:

    همیشه موفق باشی و هندوانه ای

      

    [پاسخ]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.