ماجرای تهران 5

بعد از رفتن مهمانها بفکر تمیزی خود وخانه افتادم با هزار بدبختی با وجود اینهمه شرکت خدماتی بالاخره با کمک آرام کسی پیدا شد که جمعه بیاید و امد به همراه پسر هشت ساله اش که بسیار شیطان بود با کلی دردسر و خوردنی و کارتون ارام شد اما حمام رفتن با درد سر بی آبی روز جمعه همراه شد اما با کمک آب گرم ارسالی برادر از آشپزخانه بخیر گذشت و گربه شور انجام شد .بعد نوبت خرید وسایل کمبودی خانه رسید که با کمک ویژه آرام و برادر کوچکه انجام شد .موفق به دیدار هیچ کس نشدم جز ارام مهربان و محمد لشکری عزیز که اولی مرا شرمنده کرد و با کلی وسایل امد و خیلی زود رفت دیدارش کلی ذوق مرگم کرد و دلم را گرم که دوست مدیر و مدبری علی رغم مدت کوتاه آشنایی پیدا کرده ام .دومی از محل فیزیو تراپی دانشکده توانبخشی به خونه اونا رفتم پسر تنها و تحصیلکرده وبا استعداد و مهربانی مثل همه ام اسی ها.تمام اموال و ارثیه شو توی دفترخانه بنام برادر زده بود و مادرش به من گفت تو هم همینکارو بکن تا بهزیستی ضبط نکند او پرستار تا ساعت هفت بعد از ظهر داشت و ما پانزده سال از مطب دکتر با هم اشنا شدیم.او درست حرف نمیزند اما کلامش با دل شنیدنیست.ادامه دارد

درباره nasim

با اسم ساختگی نسیم آمدم. اندوه سبب شد اینجا بیایم آخه بیماری ام اس دارم.بسیار از نظر جسمی کم توانم اما روح بزرگی دارم.

دیدن همه‌ی نوشته‌های: nasim →

این نوشته در دسته‌بندی نشده ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

5 دیدگاه دربارهٔ «ماجرای تهران 5»

حمزه می‌گوید:

فوریه 21, 2012 در 8:28 ب.ظ

سلام به نسیم عزیز
امیدوارم و دوست دارم خوب و شاد باشید ، با محبت خدا..
خوشحالم راضی هستی..مخصوصا از بودن فرشته های نازنینی که کنارت هستند..من به اونها میگم فرشته..کارهاشون کمتر از کارای فرشته ها نیست..به نظر من.
و اینکه زندگی همینطور نمیمونه…یه حس ته دل همه ما اینو میگه..با وجود همه سختی ها و دردهایی که میبینم و متوجه میشیم…اون آفریده ای که که عدم علاقه به ظلم و بی عدالتی و…در وجود همه ما گذاشته ، مطمئنا خودش هم اینو هیچ وقت دوست نداره و مطمئنا اجازه نمیده وضعیت برای همیشه اینطور بمونه..

ایـنجـا کـسیست پــنهـان ، دامـــان مــن گـرفــته
خــود را سپـس کـشیده، پیـشان مـن گـرفـته

اینجا کسیست پنهان ، چون جان و خوشتر از جان
بـاغـی بــه مــن نـمــوده ، ایــوان مـن گــرفـته..

جــادو و چـشم بـنـدی چــشم کــسش نـبـیــند
سـودا گـریـست مـوزون ، مـیـزان مـن گـرفـتـه

مـن دامــنـش کـشـیــده ، کــای نـــوح روح دیــده
از گــریه عالـمی بـیـن طـوفـان مـن گـرفـتـه

تـو تــاج مـا و آنـگــه ، سـرهــای مــا شکــستــه
تـــو یـار غــار وانـگــه یــاران مــن گـــرفـتــه

گــویـد ز گــریـه بگـذر زان سـوی گـریـه بــنگــر
عـشـاق روح گــشتـه ریــحان مـن گــرفـتـه…(مولوی)

این سوال مولانا از خدارو خیلی دوست دارم و همچنین جواب خدا به اون…برای من تا حدودی آرامش بخشه.

تـو تــاج مـا و آنـگــه ، سـرهــای مــا شکــستــه
تـــو یـار غــار وانـگــه یــاران مــن گـــرفـتــه..

شعر به صورت کامل نبود..
خداحافظ و نگهدار نسیم عزیز و همه

حمزه

[پاسخ]

پاسخ
راما می‌گوید:

فوریه 22, 2012 در 6:21 ق.ظ

نسیم جونم در اینکه آدم های مهربونی دوستت هستن و به علی رغم مشکلات خودشون تو رو یاری میکنن شکی نیست و این خیلی عالیه که توی این دوره زمونه بی معرفتی تو این دوستای خوب رو داری
ولی بودن خودت هم کم مهربون و بامعرفت نیستی ها
خودت یه عالمه گلی

راما

[پاسخ]

پاسخ
روسياه می‌گوید:

فوریه 22, 2012 در 6:39 ق.ظ

بنام خدا
با سلام
چرا از رژيم استاد خدادادي براي درمان ام اس بهره نميگيريد؟بسياري از كاربران سايت ام اس سنتر از رژيم غذايي ايشان استفاده ميكنند و كاملا هم راضي هستند و داروها را كنار گذاشته اند حتي بيماران دكتر صحرائيان. اين آدرس را ببينيد:
http://tebeahlebeit.parsfa.com/post-561369.html
يا ميتوانيد از داروي سيد ادويه براي پاكسازي بدن بهره بگيريد و درمان شويد:
http://tebeahlebeit.parsfa.com/post-1079525.html
اللهم اشفع كل مريض

روسياه

[پاسخ]

پاسخ
یاس وحشی می‌گوید:

فوریه 22, 2012 در 7:13 ق.ظ

درود بسیار رفیق محترم…
خوبین؟
خوب پس این پست نشان می دهد زندگی در قلب و جانتان جاری است و هر روز هم گرم تر دنبال می شود… آفرین بر این اراده.

یاس وحشی

[پاسخ]

پاسخ
شهلا می‌گوید:

فوریه 22, 2012 در 9:37 ق.ظ

نسیم جان درود بر تو

خانمی من هنوز منتظر شماره ات هستم” میتونی در پریوات پیام برای خودم بفرستی”

ما در آپریل داریم میائیم میهن، پس شماره ات را بده که هم از آلمان و پس از آن نیز ازایران بهت زنگی بزنم عزیزم

فدایت و بدرود

شهلا

[پاسخ]

پاسخ