خانه مورد تایید زن داداش و برادرش که بچه های دایی منند قرار گرفت و تا پرواز اونا نصفه روزی زمان داشتیم و باید بفکر ناهار بودیم قرار بر املت گوجه شد و توسط اقایان نان و خوراکی خریداری و با توجه به عدم وجود گاز شهری در اونجا و لطف دوستی شفیق کپسول واسه پکیج و اجاق تهیه اما ماهیتابه واسه پخت نداشتیم قابلمه کوچکی از نگهبانی گرفتیم وطی سه مرحله املت خوردیم
فید وبلاگ:
Special.ir
-
نوشتههای تازه
دستهها
پیوندها
- آشنايي با يك معلول قطع نخاع
- آیدا …
- الهه ی مهر
- این مهمان ناخوانده
- ب مثل بهاران
- تلخ و شیرین
- دست نوشته های راما
- دیوونه
- روز + نامه (نگین حسینی)
- زندگی اهورایی من
- زیستن با معلولیت
- سلام ام اس
- سوته دلان
- مادر یک روشندل
- مرا آفرید آن که دوستم داشت
- مژی جون و شوشو
- نابودی ام اس
- همدم روح
- ویولت (من و ام اس)
- یک قدم به خوشبختی با پاهای خیالی
آخرین دیدگاهها
- سوسن جعفری در تولد و بی آرزویی
- حمزه در عروسی برادر کوچکه
- هدایت در روز آخر
- هدایت در دی و بهمن پر تنش
- حمزه در روز آخر
اطلاعات
-
:)) خب امیدوارم که این روزهام به خیر و خوشی بگذره!! و از خبرهای خوب بلاگتونم خیلی خوشحالم.
موفق باشید
هدایت
[پاسخ]
به سلامتی باشه ایشالا نسیم عزیز و مهربان
ارکیده
[پاسخ]
نسیم مهربان سلام
امیدوارم خوب و شاد باشی
ایشالله همه کارها به خوبی پیش بره…هر چی که قسمته خیرته..
آخر همه چیز خوبه…اگه خوب نشد بدون هنوز به آخرش نرسیدی.(چارلی چاپین)
خداحافظ و نگهدارت
حمزه
[پاسخ]