سفری با دو ویلچر

حدود دو هفته ایست از مشهد امدم سفر بدی بود گور پدر پول هواپیما .فقط یکبار بدون حواس جمع و دل اروم امام را دیدم توی سفر بارها دلم شکست و پای مادرم هم شکست .توی خیابون راه میرفته و ماشینی از پارک در میومده پشتش را ندیده و زده به مادرم و مچ پایش شکسته .روز قبل از بازگشت حادثه رخ داد.برادرم وقتی دو تا ویلچر را هدایت میکرد می گفت همه میان پیش امام شفا میگیرند و بدون ویلچر برمیگردند ما هم میاییم با یه ویلچری اضافه برمیگردیم.

درباره nasim

با اسم ساختگی نسیم آمدم. اندوه سبب شد اینجا بیایم آخه بیماری ام اس دارم.بسیار از نظر جسمی کم توانم اما روح بزرگی دارم.
این نوشته در دسته‌بندی نشده ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

5 دیدگاه دربارهٔ «سفری با دو ویلچر»

  1. سوسن جعفری می‌گوید:

    عزیزم …

      

    [پاسخ]

  2. فلفل بانو می‌گوید:

    آخی
    نکنه تو دلت شکسته بوده که اینطوری شده!

      

    [پاسخ]

  3. ارکیده می‌گوید:

    سلام نسیم جان

      

    [پاسخ]

  4. ارکیده می‌گوید:

    میگم نسیم جان شاید خدا خواسته مامانت کمی از دل تو به خاطر وبلچیر نشینی آگاه بشن.

      

    [پاسخ]

  5. هدایت می‌گوید:

    زیارت قبول … یادتون به ما هم بود؟!!

      

    [پاسخ]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.