مرگ عشق

چندین روز اینترنت شرکتمان قطع بود ببخشیدننوشتم حالم بد نیست اما نگرانم هیچ احساسی توی پاهام ندارم انگار نه انگار به فرمان منند.نمیدانم رسالتم توی دنیا چیه؟ چون موندن از نظر عقیدتی/سیاسی/مذهبی/احساسی/عاطفی/سلامتی و همه جنبه ها سخت شده است.تبیض اداری بین کارمندان/اعضای خانواده و… بیداد میکند خیلی نگرانم روزی نیچه گفت خدا مرده است امروز من میگویم عشق مرده است.

درباره nasim

با اسم ساختگی نسیم آمدم. اندوه سبب شد اینجا بیایم آخه بیماری ام اس دارم.بسیار از نظر جسمی کم توانم اما روح بزرگی دارم.
این نوشته در دسته‌بندی نشده ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

1 دیدگاه دربارهٔ «مرگ عشق»

  1. ارکیده می‌گوید:

    خدایا تو را غریب دیدم و غریبانه غریبت شدم ،تو را بخشنده پنداشتم و گنه کار شدم تو را وفادار دیدم و هر جا که رفتم باز گشتم ،تو را گرم دیدم و در سردترین لحظه ها به سراغت آمدم ،تو مرا چه دیدی که وفادار ماندی…؟؟

      

    [پاسخ]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.