همهی ما داستان ارشمیدس و آن فریادهای «یافتم! یافتم!» را شنیدهایم و میدانیم؛ اما بعید است کسی کلید حل مسئله را خوشیُمن بودن حمام ارشمیدس جستجو کند.
داستانهایی از این جنس، کم نیستند و چهبسا شما هم، نمونههایی از آن را در زندگی خود تجربه کرده باشید: مسئلهای که مدتها حل نمیشود و ناگهان در یک لحظه، پاسخ آن در ذهنمان جرقه میزند.
مشهور است که دربارهی موفقیت یک شبه میگویند: «چنین چیزی امکانپذیر است؛ به شرطی که پیش از آن، صدها و هزاران شب، با تلاش و زحمت سپری شده باشد»
مشابه همین حرف را دربارهی حل مسئله هم میتوان گفت:
اگر شما هم جزو کسانی هستید که پس از خستهشدن از پیگیری یک مسئله، مدتی آن را رها میکنید تا بعداً دوباره به سراغش بروید، باید بگوییم که این روش شما یک تکنیک شناختهشده در حل مسئله است که معمولاً از آن با عنوان Incubation یا وقفه یا خوابیدن روی مسئله یاد میشود. البته وقفه در حل مسئله (Incubation) اصطلاح تازهای نیست و نزدیک به یک قرن قدمت دارد.
تعریف وقفه چیست؟
به رغم تلاشهایی که ما برای حل مسئله به خرج میدهیم، گاهی به یک بنبست موقت میرسیم و احساس میکنیم که مناسب است به شکل موقت، عقبنشینی کنیم و از مسئله فاصله بگیریم.
برای این کار، دو شیوه قابلتصور است:
• انجام یک کار فکری متفاوت: مثلاً میتوانیم به سراغ حل جدول، معما یا انجام یک پروژهی کاری/تحقیقاتی دیگر برویم.
• استراحت فکری: به این معنا که هیچ کار مهم و سنگین فکری انجام ندهیم و بگذاریم ذهنمان کمی استراحت کند (تلویزیون دیدن، خواندن یک کتاب سبک، خوابیدن یا ورزش).
چرا وقفه یا خوابیدن روی مسئله موثر است؟
چند توضیح مختلف در این زمینه وجود دارد که هر گروه از دانشمندان، یکی از آنها را جدی گرفته و مورد مطالعه قرار دادهاند.
البته این توضیحات، یکدیگر را نقض نمیکنند و میتوان آنها را مکمل یکدیگر در نظر گرفت:
• خستگی ذهنی
یکی از کارکردهای وقفه یا خوابیدن روی مسئله این است که خستگی ذهنی را برطرف میکند.
در تمام مدتی که به یک مسئله فکر میکنیم، بخشی از توان و انرژی مغز ما صرف این اندیشیدن و یافتن راهحل میشود. پس میتوان انتظار داشت که با طولانیتر شدن زمان حل مسئله، ذهنمان انرژی اولیه را از دست داده و نیازمند تجدید قوا باشد.
• نشانهها و اطلاعات تازه
گذر زمان میتواند فرصتی ایجاد کند تا پارهای اطلاعات تازه به دست بیاوریم یا نشانههای تازهای را ببینیم که بتوانند به ما در حل بهتر مسئله کمک کنند.
این نشانهها میتوانند کاملاً مستقیم یا در قالب تداعی در ذهن ما فعال شوند.
• فراموش شدن محدودیتهای دست و پا گیر
گاهی اوقات هنگام فکر کردن روی مسئله، به تدریج محدودیتها و مفروضاتی – فراتر از آنچه در واقعیت وجود دارد – در ذهن ما شکل میگیرد.
برخی راهکارها را حذف میکنیم و قیدها و معیارهای تازهای را هم به فهرست معیارهای مورد توجه خود میافزاییم.
گذر زمان باعث میشود که برخی از این قیدها که در اصل مسئله وجود نداشته و ما آنها را به مسئله تحمیل کردهایم، فراموش شوند.این کار به نوعی مصداق ریلکس کردن مسئله محسوب میشود .
• کار کردن ناخودآگاه ما روی مسئله
توضیح دیگری هم که برخی دانشمندان در این زمینه بهکار بردهاند، کار کردن ناخودآگاه ذهن ما روی مسئله است.
فرایندی سریع، پیچیده و چندلایهای که ما از درک و توصیف آن در قالب کلمات ناتوانیم.
چه کنیم تا دوران وقفه موثرتر باشد؟
پاسخ این سوال، تابع مولفههای متعددی است.
مثلاً اگر مسئلهی شما نیازمند تلاشی از جنس خلاقیت و تفکر واگرا باشد، ممکن است استراحت فکری یا انجام کارهای سبک بتواند بیشتر موثر باشد.
اما اگر مسئلهای با جنبههای فنی متعدد و پیچیده دارید، ممکن است بهتر باشد دوران وقفه را به مطالعه یا بررسی مسائل دیگری در همان حوزه (البته متفاوت با مسئلهی خودتان) بپردازید تا شاید با نشانههایی تازه و الهامبخش روبرو شوید.
اما حداقل یک توصیهی قطعی را بهخاطر بسپارید و آن اینکه بهتر است زمان وقفه طولانی باشد.
همهی مکانیزم های مطرح شده، در مدت زمان طولانی، شانس ظهور و بروز بیشتری پیدا میکنند.
اگر هم برایتان سوال است که منظور از زمان طولانی چیست و طولانی بودن را در مقایسه با چه چیزی بسنجیم، پاسخ این است که معیار مناسب، مدت زمان نخستین تلاش است.
مثلاً اگر ۳ دقیقه پیوسته برای یک مسئله وقت گذاشتهاید، ده یا پانزده دقیقه، یک وقفهی نسبتاً طولانی محسوب میشود. اما اگر یک روز کامل روی یک پروژه بحث کردهاید و مسائل و اختلافنظرها حل نشده، این بار وقفهی طولانی را باید در حد چند روز در نظر بگیرید.
برگرفته از سایت متمم
جالب بود. به کار من میاد.
در موردش فکر میکنم و……
خدا یار و نگهدارت
حمزه
[پاسخ]
و ممنون.
حمزه
[پاسخ]
سلام
خسته نباشی
ممنون از بابت مطالبی که گفتی
امید
[پاسخ]