اندر حکایت سال نو

چقدر زود گذشت انگار همین چند روز پیش بود که سال نو شده بود و تبریک وتبریک سال نو.شاید در این آشفته بازار جهانی زود سپری شدن سال و گذشت سریع زمان نعمتی باشد اما اینکه چقدر در این گذشت سزیع زمان ما بزرگ شده ایم خود حکایتی دگر است.فکر میکنم آدما هر چه با سادگی کودکی فهمیده تر شوند و به دنبال کشف رازهای پدیده های پیرامونشان باشند به جوهر ادمیت نزدیکتر شده اند .یعنی برایشان مهم نباشد فلانی چی خورد چی پوشید کجا رفت و آمد و نشست وبرخاست و رسید ونرسید و بدست اورد ونیاورد بلکه تنها و تنها به رسیدن به آرزوهای معقول و انسانیت پسندشان فکرکنند و در این راه بکوشند کافی باشد.خوراک مفید و عاقلانه اندیشیدن بهترین خوردنیها/ثابت قدم واستوار گام برداشتن در راه عقاید سالم بهترین شیوه زندگی  و ندیدن پلشتی ها و دیدن شگفتی های جهان خلقت بهترین راه سپری کردن عمر باسد.عقیده شما چیست؟

درباره nasim

با اسم ساختگی نسیم آمدم. اندوه سبب شد اینجا بیایم آخه بیماری ام اس دارم.بسیار از نظر جسمی کم توانم اما روح بزرگی دارم.
این نوشته در دسته‌بندی نشده ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

3 دیدگاه دربارهٔ «اندر حکایت سال نو»

  1. سانی می‌گوید:

    کاملا باهات موافقم نسیم عزیزم.
    سال نوت مبارک :*

      

    [پاسخ]

  2. ارکیده می‌گوید:

    از قدیم گفتن “ملا شدن چه آسان آدم شدن چه مشکل”

      

    [پاسخ]

  3. هدایت می‌گوید:

    تقریبا موافقم. فقط یه قسمتش گم شدست: هدف هم خیلی مهمه. هدف زندگی خیلی به راه و روش زندگی معنی میده و ارزشش رو تغییر میده.

      

    [پاسخ]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.