انتخاب واحد کردم و کارم کمی کمتر شده اما فقط کمی ..خدا را شکر .برادر کوچکه بالاخره رفت دکتر و تشخیص دیسک کمر و کلسترول و قند و خون غلیظ و فشار خون بالا داده شد و الان توی پرهیزه بالاخره فست فود و قاقالی لی و نوشابه و دلستر و شربت و ابمیوه و بی ورزشی و استرس و کمک به یک ادم فلج کار خودشونو کردند.امیدوارم زود خوب بشه و منم.چند روز پیش میگفت تا 2025 که علم خیلی پیشرفت میکنه بیماری تو کشف میشه اما چه فایده تو دیگه پیری و من گفتم نه اینطور نیست خوب بشم اونوقت میبیی پیر کیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
فید وبلاگ:
Special.ir
-
نوشتههای تازه
دستهها
پیوندها
- آشنايي با يك معلول قطع نخاع
- آیدا …
- الهه ی مهر
- این مهمان ناخوانده
- ب مثل بهاران
- تلخ و شیرین
- دست نوشته های راما
- دیوونه
- روز + نامه (نگین حسینی)
- زندگی اهورایی من
- زیستن با معلولیت
- سلام ام اس
- سوته دلان
- مادر یک روشندل
- مرا آفرید آن که دوستم داشت
- مژی جون و شوشو
- نابودی ام اس
- همدم روح
- ویولت (من و ام اس)
- یک قدم به خوشبختی با پاهای خیالی
آخرین دیدگاهها
- سوسن جعفری در تولد و بی آرزویی
- حمزه در عروسی برادر کوچکه
- هدایت در روز آخر
- هدایت در دی و بهمن پر تنش
- حمزه در روز آخر
اطلاعات
-
ای جـــــــــــــــــــــــــانم #hug
پیر چیه؟! دل باید جوون باشه که مال ماها هست #tongue
امیدووارم داداش زودتر خوب بشه #flower
من هم موافقم#flower
ای بابا خب یکمی به خودتونو داداش کوچیکه برسید! پس چی کار میکنید؟ #winking