خودم را نمی شناسم

امروز هم دادگاه بودم اما بی نتیجه …اینم شد زندگی .جنگیدن برای بدست اوردن مال خودت.کجای زندگی زیباست.دیگر تواناییم به صفررسیده اینم شد جسم .دلم برای پریدن تنگه کلنجار با مادر کلنجار واسه دادخواهی روزهای خستگی افسردگی این منم تسلیم دیروز خسته امروز

درباره nasim

با اسم ساختگی نسیم آمدم. اندوه سبب شد اینجا بیایم آخه بیماری ام اس دارم.بسیار از نظر جسمی کم توانم اما روح بزرگی دارم.
این نوشته در دسته‌بندی نشده ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

5 دیدگاه دربارهٔ «خودم را نمی شناسم»

  1. ایوار می‌گوید:

    #flower سلام
    آیا مایل به تبادل لینک هستید ؟
    در ضمن امیدتان را از دست ندید
    با سپاس ایوار

  2. sani می‌گوید:

    زندگی یعنی مبارزه #kiss

  3. راما می‌گوید:

    نسیم جونم#heart

  4. مادر سپید می‌گوید:

    سلام نسيمم .. ای کاش ميتونسم کاری برات انجام بدم #worried
    فقط ميتونم برات دعا کنم و آرزو کنم که روزهای بهتری در انتظارت باشه .. #hug

  5. هدایت می‌گوید:

    شاید بگین این پسره هیچی حالیش نیست (البته اشکالی نداره!) ولی خب … به همش نگاه کنید و سعی کنید قسمت‌های قشنگ زندگی رو هم ببینین و استفاده کنید؛ جا برای زیبایی هم داره! و تهش، شما زیبا زندگی کنید چی کار به ریخت خودش دارین؟ ؛)

دیدگاه‌ها غیرفعال هستند.