امروز از بی عدالتی ادما /گلویم فشرده. هرروز دادگاه بخاطر حقت و هرروز غصه دارتر از قبل .خسته ام دست ودلم به درس خواندن واسه امتحانا نمیره. از ظلم و دزدی و دروغ خسته ام.
برادرم دیروز از سفر برگشت .بهش گفتم از ته دل برات ارزو کردم لذت ببری از سفر دانشجویی در جوانی
چند روز پیش از دوستم پرسیدم :مردم توی بهشت چقدر میوه و شراب بخورند وبه تخت تکیه زنند و حوری و پری ببینند ایا خسته نمی شوند ؟او جوابی داد که قانع نشدم و شوهرش گفت: میگویند انجا هر روز حوریش متفاوته و زنش پاسخ داد :اونجا نمیذارم یک پری بهت نزدیک بشه و من دیدم داره دعوا میشه از سوالم گذشتم. اما امروز توی تفسیر سوره نبا جوابمو گرفتم و بفکر نیوتون و سیب و جاذبه افتادم.:surprise
فید وبلاگ:
Special.ir
-
نوشتههای تازه
دستهها
پیوندها
- آشنايي با يك معلول قطع نخاع
- آیدا …
- الهه ی مهر
- این مهمان ناخوانده
- ب مثل بهاران
- تلخ و شیرین
- دست نوشته های راما
- دیوونه
- روز + نامه (نگین حسینی)
- زندگی اهورایی من
- زیستن با معلولیت
- سلام ام اس
- سوته دلان
- مادر یک روشندل
- مرا آفرید آن که دوستم داشت
- مژی جون و شوشو
- نابودی ام اس
- همدم روح
- ویولت (من و ام اس)
- یک قدم به خوشبختی با پاهای خیالی
آخرین دیدگاهها
- سوسن جعفری در تولد و بی آرزویی
- حمزه در عروسی برادر کوچکه
- هدایت در روز آخر
- هدایت در دی و بهمن پر تنش
- حمزه در روز آخر
اطلاعات
-
برای دوستی اجازه هست نسيم خانومم؟؟؟
فهمیدم چی گفتی؛گفتی داداشم رفته بود یه جایی مثل بهشت با چند تا حور و پری شراب خورده بود بعدش توسط پلیس امنیت اخلاقی بازداشت شده بود و برده بودنش دادگاه،تو هم برای اینکه از دادگاه سربلند بیرون بیاد پناه بردی به کلام خدا بعد شوهر دوستت که آدم تنوع طلبیه بهت گفته بود غصه نخور یه سیب رو که بندازی آسمون تا بیاد زمین هزار تا چرخ می خوره!!!!!!!!#grin
سلام. اين گفتگوی جالبيه. نوع ديگری اش را شاهد بودم. آقا گفت من آنجا هر روز با حوريان مشغول خواهم بود. خانم جواب داد من هم همان غرفه روبروی تو هر روز با انبوهی از غلمان های قوی هيکل به لذت بردن خواهم پرداخت. خلاصه مطلب اينکه گاهی آدم فکر می کنه خداوند در حد يکی از صاحبين اين مراکز تفريحی سواحل ميامی يا مکزيک و ….خودش را تنزل داده؟!!!
سلام سلا م … میگم نسیم میشه بگی جوابی که گرفتی چی بود #smile