یکی از روزای ماه رمضون به یکی از دوستام زنگ زدم گفتم فردا افطاری پارک فلان جا و هر کس افطاریش را بیاورد .رفتم و جاتون خالی عده زیادی اومده بودن و حسابی گفتیم و خندیدیم و پانتومیم اجرا کردیم کلمه مورد اجرای من (ناجور) بود مثلا با روسری رفتم خیابون و وسط اون کشف حجاب کردم اما هیچکس کلمه مرا نفهمید چون خیلی ناجور بود..
فید وبلاگ:
Special.ir
-
نوشتههای تازه
دستهها
پیوندها
- آشنايي با يك معلول قطع نخاع
- آیدا …
- الهه ی مهر
- این مهمان ناخوانده
- ب مثل بهاران
- تلخ و شیرین
- دست نوشته های راما
- دیوونه
- روز + نامه (نگین حسینی)
- زندگی اهورایی من
- زیستن با معلولیت
- سلام ام اس
- سوته دلان
- مادر یک روشندل
- مرا آفرید آن که دوستم داشت
- مژی جون و شوشو
- نابودی ام اس
- همدم روح
- ویولت (من و ام اس)
- یک قدم به خوشبختی با پاهای خیالی
آخرین دیدگاهها
- سوسن جعفری در تولد و بی آرزویی
- حمزه در عروسی برادر کوچکه
- هدایت در روز آخر
- هدایت در دی و بهمن پر تنش
- حمزه در روز آخر
اطلاعات
-
#hug
ايول
خوش به حالت چقدر خوش گذشته
من ميميريم واسه اينجور افطاری های ناجور#winking
چه کلمه ای انتخاب کردی نسيم سخت بوده
#flower
ای ول کشف حجاب#grin
#laugh
سلام
خيلی با حال بود
کاشکی ما هم ميديديم
ناجور ناجوره!
چه جالب#grin
نسيم جون سعی کن از اين جور تفنن ها برای خودت بيشتر داشته باشی عزيزم
مطمئنم در روحيه ات هم تاثير مثبت داره#heart
همه رو سركارگذاشتي#silly #laugh
باي#hand
من افطاری بودم آره با اینکه خودم حالم خوب نبود خیلی خوش گذشت. جالب اینجا بود که قرار بود هر چی دوست قدیمیه دور هم جمع شن من هم چون دوست داشتم شلوغ شه به دوستایی که نسیم هم نمی شناخت گفتم. از دوستای قدیمی من ونرگس بودیم و الهام و بقیه رو نسیم تازه می دید.