چرا ادمها متعهد به قول و تعهد نیستند .چرا انها سعی میکنند از زیر بار مسوولیت دربروند .چرا در خطاها خود را مسوول نمیدانند و گناه را به گردن ضعیفتر میاندازند .چرا درهنگام تشویق خود را تنها موثر میدانند.چرا خرد جمعی بیکار است و منیت پرکار .چرا تبعیض در عمق وجودمان نهادینه شده و چرا دروغ باور و شعارمان شده است.چطور میشود زندگی ارام و بی دغدغه ای داشت ؟چرا بیخیالها و بی فکرها و دنیا بینها وبی دردها و…موفقترند؟
پیوست یک :تازگیها نمیتوانم از پهلو بلند شوم و حتما کسی باید دست چپم بکشد تا بلند شوم به همین دلیل دستم دردناکه .تازگیها موقعی که کمکم میکنند بایستم نمیتوانم پای راستم را روی زمین بذارم و فقط نوک پنجه ام روی زمینه.تازگیها موقع غذاخوردن روی غذا خم میشوم و نمیتوانم تنه ام را صاف نگه دارم .تازگیها خوابم زیاد شده و بیشتر وقتا خوابم .تازگیها موقع خواب پای راستم جمع میشه و اونقدر سفته که باز نمیشه.تازگیها دستام جمع میشند و صورتم را مث گربه ها میشورم.تازگیها زیاد به فردا چی میشه فکر میکنم.تازگیها دیگه واسه خوب شدن نمیجنگم.تازگیها دلم برای خودم و هیچکس نمیسوزد.
فید وبلاگ:
Special.ir
-
نوشتههای تازه
دستهها
پیوندها
- آشنايي با يك معلول قطع نخاع
- آیدا …
- الهه ی مهر
- این مهمان ناخوانده
- ب مثل بهاران
- تلخ و شیرین
- دست نوشته های راما
- دیوونه
- روز + نامه (نگین حسینی)
- زندگی اهورایی من
- زیستن با معلولیت
- سلام ام اس
- سوته دلان
- مادر یک روشندل
- مرا آفرید آن که دوستم داشت
- مژی جون و شوشو
- نابودی ام اس
- همدم روح
- ویولت (من و ام اس)
- یک قدم به خوشبختی با پاهای خیالی
آخرین دیدگاهها
- سوسن جعفری در تولد و بی آرزویی
- حمزه در عروسی برادر کوچکه
- هدایت در روز آخر
- هدایت در دی و بهمن پر تنش
- حمزه در روز آخر
اطلاعات
-
اين سوال های خيلی از ماهاست
جواب اين سوالا شايد اين باشه که اين خانه از پای بست ويران است..به خودت عشق بورز عزيزم..
با سانی موافقم
به خاطر منافعشون…
چاره اي جز تحمل هست؟
#flower
sala nasim jan,moddat hast ke webeto mikhnam,vali avvalin bare ke comment mizaram, harfe khassi nist,fagha dostet daram va barat az khoda behtarin ha ro mikham,man bardaram,migan doaye zane bardar mostajab mishe,az tahe del barat arezoye salamati va khoshi daram.
نه مثه اينکه بايد يک فرودی بعد اين همه خوندن تو سکوت داشته باشم.
آذرخش هستم ( اين اسم برا يه بچه کلاس اولی خيلی سخته اما خوب يادگرفت ! )
الان حالت مثه منه مثه آذرخش که گهی پیدا و ديگر گاه پنهان است
تو نسيمی من آذرخش تو بی بيقراری من عاصی
خواننده اينجوری می خواستی؟#thinking
عزيزم ايشالا بهتر بشی بارانم#kiss #kiss
سلام عزیز نادیده ی من!
.راستش هر وقت دلم می گيرد و کلافه می شوم سراغتان می آيم و نحوه بر خورد شما با مشکلات آرامم می کند .
سپاس مرا پذيرا باشيد
سلام عزيزم
واقعا چرا ؟
اينقدر چرا هست که…
نسيم جان ، با این سوالات بی جواب اینقدر خودت رو آزار نده عزیزم . . . باشه ؟ #kiss #flower
سلام دوستان عزیز.من عضو تازه وارد دهکده جهانی هستم و خیلی دوست دارم که هرچه زودتر دایره دوستی هامو در دنیای مجازی گسترش بدم.اولین پست بلاگ رو اختصاص دادم به مهم ترین بحث این روزها که گرم کننده هر محفلی است.با من همراه باشید.
نسيم جان شايد کمی استراحت برات بد نباشه . اين که دلت برای ديگران نمی سوزه خوبه . #kiss
خوب … برا نيمه دوم ماه برنامه ات چيه ؟ التهاب هات بهبود پيدا کرده ؟
روزهای بهتری داشته باشی#flower
در مورد کدوم فردا نگرانی ؟
چرا اینقدر افسرده ای ؟ نمی خوام دلداریت بدم و بگم زندگی خیلی قشنگه ! زندگی هم قشنگه هم زشت . فکر کن ببین برای بهتر زندگی کردنت چه راهی می تونی پیدا کنی؟
من ادم سالم ،افتاده بودم پام شکسته بود ،تو خونه بودم ،فقط با عصا می تونستم راه برم . هر روز صبح همه می رفتن دنبال کارو زندگیشون ،من می موندم خونه و مامان . اونم چون داییم از خارج اومده بود ،مرتب می رفت ناهار بیرون ،بدون اینکه یادش باشه منم هستم .
دیدم اینطوری نمی شه ،به جهنم که کسی نیست خودم که هستم#smug
ولی بازم بخشید،چون گفتم به جهنم که کسی به فکر من نیست ،خودم که به فکر خودم هستم.#eyelash
عصا رو می زدم زیر بغلم برای خودم غذا درست می کردم ،یا سفارش غذا می دادم ،به جای ناله کردن ،هر کاری که احساس می کردم خوشحالم می کنه همون کار رو می کردم .
تو که از نظر مالی مستقلی دستت تو زندگی خیلی بازه ،محیط زندگیت رو عوض کن ،روش زندگیت رو هم عوض کن ،اونوقت ببین چقدر حالت بهتر می شه#kiss
راستی نسيم ،یک متنی کوتا ه راجب خوشبختی نوشتم. وقت کردی بیا ببین .#winking