امدی جانم به قربانت ولی با ناکس چرا

ام اس محترم سلام
18 سال پیش امدی بسیار مخفیانه و دزدکی در خانه دل تنها و غمگینم پا گذاشتی ودر سال 72 / رد پایت را در عکسهای گرانقیمت و 80 هزارتومانی ام ار ای نشان دادی .همان موقع پدرم گفت ندارم و با قرض وقوله از کس و ناکس غرورم را شکستی .در دوران دانشجویی به لطف پلاکهایت نذاشتی با دانشجویان ارتباط مداوم و صمیمانه ای برقرار کنم یا میلنگیدم و زمین میخوردم و از همراهیشان باز میماندم یا خلق و خویم متغیر بود به لطف شما و بعد که امدم با کوهی از مشکلات ام اسی بودن.
چرا میلنگی ؟پایم شکسته و خوب جوش نخورده است.چون خانواده گفته دیگران نفهمند.
چرا زمین میخوری؟چون سرگیجه دارم.
خلاصه به لطف تو و ناهمرهان دروغ گفتم ادا دراوردم وشکستم …ادامه دارد

درباره nasim

با اسم ساختگی نسیم آمدم. اندوه سبب شد اینجا بیایم آخه بیماری ام اس دارم.بسیار از نظر جسمی کم توانم اما روح بزرگی دارم.
این نوشته در دسته‌بندی نشده ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

8 دیدگاه دربارهٔ «امدی جانم به قربانت ولی با ناکس چرا»

  1. ندا می‌گوید:

    #smile #kiss #heart

  2. سوسن جعفری می‌گوید:

    نسیم عزیزم … ۱۸ سال … من هنوز هشت ساله و … فکر کنم بعد از شهلا، شما سابقه تون زیاد باشه نه؟
    امروز عکستان را دیدم.
    چند وقت پیش هم تمام آرشیوتان را خواندم.
    برایتان آرامش آرزو می‌کنم.

  3. قلندر می‌گوید:

    سلام
    تو به اندازه هر استقامت،بزرگی و متعالی …#smile
    یا حق

  4. شهلا می‌گوید:

    سن ام اس من پیر تره و هنوز دوتایی مون طاقت آوردیم#surprise

  5. شهلا می‌گوید:

    #applause منظورم این بود و لرزش چشمانم اون فبلی را ثبت کرد#laugh

  6. اميد می‌گوید:

    سلام#flower
    من ۱۲سال باهاش دوست صميمي هستم#rolling
    و۱۷ سال باهاش آشنايم #cry اذيتم كرده ولي براي همه ازتصادفي بودكه داشتم (نه همه)#applause دروغ همه جا بدنيست#silly

  7. راما می‌گوید:

    نميدونم چرا پدر و مادرها اينطورين؟
    دوست ندارن ديگران مريضی بچه ها شون مخصوصا دخترهاشونو بدونندر صورتی مگه چه اشکالی داره
    ادما گاهی با گفتن دردهاشو سبک ميشن

دیدگاه‌ها غیرفعال هستند.