پراکندگی افکار

امروز چیزهایی فکرم را مشغول کرده است اینهایی که لیست میکنم جنبه مثبت و منفی دارند
1-کشتار غزه و درد و رنج و بی پناهی و اوای هل من ناصر ینصرنی
2-جمله کورال در پستش ایا اگر حسین در اینزمان بود عکس العمل ما چه بود؟
3-امروز ساعت شش و نیم و دیدن مردانی در صف نانوایی چه لذتی میبرم وقتی مردی را با نان میبینم
4-گاهی که به عقب برمیگردم باور ندارم من این راه را بدون ویلچر میرفتم
5-ادمایی که با دست خودشون زندگی خود و اطرافیانشون را با اعتیاد /تنبلی /سستی /دروغ و زرنگی دروغین بهم میریزند
6-درک نادرست از معنای زندگی
اینم ایمیلی از یک دوست
در یک سحرگاه سرد ماه ژانویه، مردی وارد ایستگاه متروی واشینگتن دی سی شد و شروع به نواختن ویلون کرد.
این مرد در عرض ۴۵ دقیقه، شش قطعه ازبهترین قطعات باخ را نواخت. از آنجا که شلوغ ترین ساعات صبح بود، هزاران نفر برای رفتن به سر کارهای‌شان به سمت مترو هجوم آورده بودند.
سه دقیقه گذشته بود که مرد میانسالی متوجه نوازنده شد. از سرعت قدم‌هایش کاست و چند ثانیه‌ای توقف کرد، بعد با عجله به سمت مقصد خود براه افتاد.
یک دقیقه بعد، ویلون‌زن اولین انعام خود را دریافت کرد. خانمی بی‌آنکه توقف کند یک اسکناس یک دلاری به درون کاسه‌اش انداخت و با عجله براه خود ادامه داد.
چند دقیقه بعد، مردی در حالیکه گوش به موسیقی سپرده بود، به دیوار پشت‌ سر تکیه داد، ولی ناگاهان نگاهی به ساعت خود انداخت وبا عجله از صحنه دور شد،
کسی که بیش از همه به ویلون زن توجه نشان داد، کودک سه ساله‌ای بود که مادرش با عجله و کشان کشان بهمراه می ‌برد. کودک یک لحظه ایستاد و به تماشای ویلون‌زن پرداخت، مادر محکم تر کشید وکودک در حالیکه همچنان نگاهش به ویلون‌زن بود، بهمراه مادر براه افتاد، این صحنه، توسط چندین کودک دیگرنیز به همان ترتیب تکرار شد، و والدین‌شان بلا استثنا برای بردن‌شان به زور متوسل شدند.
در طول مدت ۴۵ دقیقه‌ای که ویلون‌زن می نواخت، تنها شش نفر، اندکی توقف کردند. بیست نفر انعام دادند، بی‌آنکه مکثی کرده باشند، و سی و دو دلار عاید ویلون‌زن شد. وقتیکه ویلون‌زن از نواختن دست کشید و سکوت بر همه جا حاکم شد، نه کسی متوجه شد. نه کسی تشویق کرد، ونه کسی او را شناخت.
هیچکس نمی‌دانست که این ویلون‌زن همان (جاشوا بل ) یکی از بهترین موسیقیدانان جهان است، و نوازنده‌ی یکی از پیچیده‌ترین فطعات نوشته شده برای ویلون به ارزش سه ونیم میلیون دلار، می‌باشد.
جاشوا بل، دو روز قبل از نواختن در سالن مترو، در یکی از تاتر های شهر بوستون، برنامه‌ای اجرا کرده بود که تمام بلیط هایش پیش‌فروش شده بود، وقیمت متوسط هر بلیط یکصد دلار بود.
این یک داستان حقیقی است،نواختن جاشوا بل در ایستگاه مترو توسط واشینگتن‌پست ترتیب داده شده بود، وبخشی از تحقیقات اجتماعی برای سنجش توان شناسایی، سلیقه و الوویت ‌های مردم بود.
نتیجه: آیا ما در شرایط معمولی وساعات نا‌مناسب، قادر به مشاهده ودرک زیبایی هستیم؟ لحظه‌ای برای قدر‌دانی از آن توقف می‌کنیم؟ آیا نبوغ وشگرد ها را در یک شرایط غیر منتظره می‌توانیم شناسایی کنیم؟
یکی از نتایج ممکن این آزمایش میتواند این باشد،
اگر ما لحظه‌ای فارغ نیستیم که توقف کنیم و به یکی از بهترین موسیقیدانان جهان که در حال نواختن یکی از بهترین قطعات نوشته شده برای ویلون، است، گوش فرا دهیم، چه چیز های دیگری را داریم از دست میدهیم؟

درباره nasim

با اسم ساختگی نسیم آمدم. اندوه سبب شد اینجا بیایم آخه بیماری ام اس دارم.بسیار از نظر جسمی کم توانم اما روح بزرگی دارم.
این نوشته در دسته‌بندی نشده ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

14 دیدگاه دربارهٔ «پراکندگی افکار»

  1. راما می‌گوید:

    خب بيشتر دلمشغوليهای الان دردآور هستند ولی تو نبايد نسيم جون خيلی به اين چيزها فکر کنی
    دردت مگه بيشتر نميشه؟
    اون ايميل هم خيلی جالب بود
    البته توی ايران اين چيزها آمار بدتری داره

  2. رضا می‌گوید:

    #smile

  3. اميد می‌گوید:

    سلام#flower
    جالب بودوحقيقتي كه همه جاي دنيا هست#cry
    به اميداون روزي كه همه حواسشون به اطراف نيزباشد
    باي#hand ##applause

  4. ندا می‌گوید:

    سلام من احتياج به حمايت شما دارم ميشه تبادل لينک داشته باشيم

  5. فرزین و سارا می‌گوید:

    با سلام
    با مطلبی بنام (سعیـــد مجـــرّدی ، رضـــا افشـــار ، تامیـــن و روز جهانـــی معلولیـــن) مشتمل بر مقاله “ویلچر نشین سرزمین هنر” خاک پای شما را توتیای چشم خود میسازیم
    سارا و فرزین

  6. آرام می‌گوید:

    نسیم جان سلام
    چقدر این داستان تکان دهنده بود، و واقعا چه حقیقتی رو بیان کرده، نمیدونم شاید چون دارم زمین دنیای هنر رو جارو و تی میزنم این حس و داستان برام جالب بود، اما واقعیت تلخی هست! ماها به میز و صندلی و تالار و دکوراسیون و فضا بهاء میدیم نه به شخص و شخصیت و هنر و ارزشهای انسانی!
    عالیییییییییییییییی بود#applause #applause #kiss #kiss #flower #flower

  7. باران می‌گوید:

    #sad #thinking

  8. پروانه می‌گوید:

    داستان زيبايي بود#flower

  9. عاصی می‌گوید:

    دعا برای دوست عزیزمان سعید
    امروز متاسفانه در وبلاگ سعید(نابودی ام اس) خبر بدی در مورد حمله جدیدش شنیدم به شرح ذیل:
    نمي دانم از ديروز دقيقا چه اتفاقي براي من افتاده اما اين را مي دانم كه تطابق چشم ها را از دست دادم و از ديروز متوجه شدم چشن چپ من يك مقدار تاريك شده و حالا ديگه نوشته هاي بزرگ كتاب را هم نمي توانم بخوانم.
    گفتم با تزريق آمپول شايد بهتر بشم اما وقتي آمپول زدم انگار يك جنگ تمام عيار آغاز شد به طوري كه از صبح مثل آدم هاي نيمه بيهوش شدم و الان تازه يك مقدار بهتر شدم .وقتي چشم هام را باز كردم كسري بالا سر من نشسته بود و گفت بابا خوب شدي؟
    دلم كباب شد به خودم و اين مرض لعنت فرستادم كه با اين همه استانداردي كه براي زندگيم تعيين كرده بودم آخرش اينطوري شد.
    به هر حال حمله از ديروز شروع شده و هدف چشم چپ من و يك مقدار هم سيستم تعادلي و اگر نگيد خودش را لوس كرده از بين رفتن يا فراموشي موقت طوري كه يادم نيست دو يا سه روز پيش چي كار كردم.
    خدا را شكر با تعطيلي امروز خوب توانستم استراحت كنم و احساس خوبي دارم.اما نمي دانم چرا اين اتفاق از ديروز شروع شده در عين اينكه هيچ استرس عصبي نداشتم و هيچ اتفاق ناراحت كننده اي نيافتاده بود.
    به هر جهت ام اس باز خودي نشان داد و من فقط در اين مورد جز تسليم شدن كاري از دستم بر نمي آيد
    نمیدونم چی بگم فقط می تونم از تمامی دوستانی که ای مطلب رو میخونن طلب دعای خیر و شفای عاجل در این شب عزیز بنمایم
    التماس دعا

  10. ديوونه می‌گوید:

    سلام.
    كشتار در غزه.
    گاهي صورتي در زير دارد آنچه در بالاستي؟
    #flower

  11. شيما می‌گوید:

    غزه……..خاک بر سر ما و خيالات ما از زندگی تو دنيايی متمدن …

  12. آرام می‌گوید:

    داستاني که نوشته بودي خيلي برام جالب بود نسيم جونم#flower

  13. طلا می‌گوید:

    نسيم گلم از اول تا آخر تو بايد و بايد فقط به فکر خودت باشی #smile همين و بس . #kiss #flower

  14. عاصی می‌گوید:

    نظر سنجی : آوونکس یا سوونکس
    سلام خدمت تمامی دوستان عزیز
    امروز با یه سوال تو ذهنم از خواب بیدار شدم گفتم با شما عزیزان در میون بذارم باشد که جوابش را پیدا کنیم ؟
    همونطور که قبلا هم خدمتان عرض کردم همسر من در حال حاضر تحت درمان با آوونکس است و همون دفعه اول دکتر گفت می تونید هم از آوونکس و هم از سوونکس استفاده کنید؟؟!!!
    در جواب اینکه کدام بهتره ؟
    ایشون فرمودند : هیچ فرقی نداره
    ولی از اونجا که میگن هر ارزونی بی دلیل و هر گرونی بی حکمت نیست من آوونکس رو ترجیع دادم
    البته توی اینترنت هم زیاد گشتم ولی جواب قانع کننده مبنی بر رد یا پذیرش آن نبود و بیشتر نظرات کورکورانه بود
    حال از شما عزیزان خواهشمندم از دوستانی که تجربه استفاده هردو را خودشون ویا دوستان و نزدیکانشون دارند نظر دهند
    شاید این سوال خیلی از دوستان جدید و قدیم باشد
    ممنون از محبت و وقتی که می گذارید….

دیدگاه‌ها غیرفعال هستند.