زمین خوردن

چند روزیست ننوشتم علتش هم این بود که کلاس داشتم .در ضمن کمرم هم خیلی دردناکه اخه دیروز انچنان زمین خوردم که نگو من درست روی ویلچر چفت نشده بودم از رمپ که بالا رفتم کمی بیشتر سریدم و وقتی راننده اژانس از چارچوب جلوی درب ورودی ساختمان ردم میکرد ناگهان از ویلچر کنده شدم از سر تا دنبالچه روی سرامیکها کوبیده شدم و پاهایم از زانو زیرم جمع شد خلاصه دیشب که به فیزیوتراپم گفتم گفت حواست باشه استخوان فمول احتمالا همان نواحی لگنه نشکنه که مصیبت داره و از ام اسی گفت که ترمور(لرزش ) شدید داره بستریست لگن شکسته و دچار زخم بستر شد ه است .خلاصه دیروز حالم گرفته شد.
پیوست یک یارو اونقدر به نامزدش نامه مینویسه که نامزده با پستچی ازدوا ج میکنه

درباره nasim

با اسم ساختگی نسیم آمدم. اندوه سبب شد اینجا بیایم آخه بیماری ام اس دارم.بسیار از نظر جسمی کم توانم اما روح بزرگی دارم.
این نوشته در دسته‌بندی نشده ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

7 دیدگاه دربارهٔ «زمین خوردن»

  1. صادق می‌گوید:

    سلام
    ه جوری نوشتی من ناخوداگاه گفتم: آخ!#sick

  2. nazmehr می‌گوید:

    نسيم عزيزم قرار نيست هر اتفاقی واسه کسی می افته واسه تو هم رخ بده
    ولی از اين به بعد سعی کن بيشتر مراقب خودت باشی عزيزم#kiss

  3. آرام می‌گوید:

    مواظب خودت باش نسيم جون#flower

  4. سانی می‌گوید:

    بيشتر احتياط کن دختر خوب#heart #kiss

  5. ويولت می‌گوید:

    نسيم جان خيلی مواظب باش خودت بهتر ميدونی که شکستگی شوخی بردار نيست#worried

  6. خانمه می‌گوید:

    خدا رحم کرد بهت . مراقب باش .
    جوکت خيلی باحال بود #grin

  7. دختر دريا می‌گوید:

    سلام خدا خيلی رحم کرده و دوست داشته .
    مواظب خودت باش نسيم جان .
    اون استخوان هم احتمالا (فمور) هست يعنی استخوان ران .

دیدگاه‌ها غیرفعال هستند.