چند روزیست ننوشتم علتش هم این بود که کلاس داشتم .در ضمن کمرم هم خیلی دردناکه اخه دیروز انچنان زمین خوردم که نگو من درست روی ویلچر چفت نشده بودم از رمپ که بالا رفتم کمی بیشتر سریدم و وقتی راننده اژانس از چارچوب جلوی درب ورودی ساختمان ردم میکرد ناگهان از ویلچر کنده شدم از سر تا دنبالچه روی سرامیکها کوبیده شدم و پاهایم از زانو زیرم جمع شد خلاصه دیشب که به فیزیوتراپم گفتم گفت حواست باشه استخوان فمول احتمالا همان نواحی لگنه نشکنه که مصیبت داره و از ام اسی گفت که ترمور(لرزش ) شدید داره بستریست لگن شکسته و دچار زخم بستر شد ه است .خلاصه دیروز حالم گرفته شد.
پیوست یک یارو اونقدر به نامزدش نامه مینویسه که نامزده با پستچی ازدوا ج میکنه
فید وبلاگ:
Special.ir
-
نوشتههای تازه
دستهها
پیوندها
- آشنايي با يك معلول قطع نخاع
- آیدا …
- الهه ی مهر
- این مهمان ناخوانده
- ب مثل بهاران
- تلخ و شیرین
- دست نوشته های راما
- دیوونه
- روز + نامه (نگین حسینی)
- زندگی اهورایی من
- زیستن با معلولیت
- سلام ام اس
- سوته دلان
- مادر یک روشندل
- مرا آفرید آن که دوستم داشت
- مژی جون و شوشو
- نابودی ام اس
- همدم روح
- ویولت (من و ام اس)
- یک قدم به خوشبختی با پاهای خیالی
آخرین دیدگاهها
- سوسن جعفری در تولد و بی آرزویی
- حمزه در عروسی برادر کوچکه
- هدایت در روز آخر
- هدایت در دی و بهمن پر تنش
- حمزه در روز آخر
اطلاعات
-
سلام
ه جوری نوشتی من ناخوداگاه گفتم: آخ!#sick
نسيم عزيزم قرار نيست هر اتفاقی واسه کسی می افته واسه تو هم رخ بده
ولی از اين به بعد سعی کن بيشتر مراقب خودت باشی عزيزم#kiss
مواظب خودت باش نسيم جون#flower
بيشتر احتياط کن دختر خوب#heart #kiss
نسيم جان خيلی مواظب باش خودت بهتر ميدونی که شکستگی شوخی بردار نيست#worried
خدا رحم کرد بهت . مراقب باش .
جوکت خيلی باحال بود #grin
سلام خدا خيلی رحم کرده و دوست داشته .
مواظب خودت باش نسيم جان .
اون استخوان هم احتمالا (فمور) هست يعنی استخوان ران .