مهندس صنایع

چوپاني مشغول چراندن گله گوسفندان خود در يك مرغزار دورافتاده بود. ناگهان سروكله ي يك اتومبيل جديد كروكي از ميان گرد و غبار جادههاي خاكي پيدا ميشود. راننده آن اتومبيل كه يك مرد جوان با لباس Brioni ، كفشهاي Gucci ، عينك Ray-Ban و كراوات YSL بود، سرش را از پنجره اتومبيل بيرون آورد و پرسيد: اگر من به تو بگويم كه دقيقا چند راس گوسفند داري، يكي از آنها را به من خواهي داد؟
چوپان نگاهي به جوان تازه به دورانرسيده و نگاهي به رمه اش كه به آرامي در حال چريدن بود، انداخت و با وقار خاصي جواب مثبت داد.
جوان، ماشين خود را در گوشه اي پارك كرد و كامپيوتر Notebook خود را به سرعت از ماشين بيرون آورد، آن را به يك تلفن راه دور وصل كرد، وارد صفحه NASA روي اينترنت، جايي كه ميتوانست سيستم جستجوي ماهوارهاي ( GPS) را فعال كند، شد. منطقه ي چراگاه را مشخص كرد، يك بانك اطلاعاتي با 60 صفحه كاربرگ Excel را به وجود آورد و فرمول پيچيده ي عملياتي را وارد كامپيوتر كرد.
بالاخره 150 صفحه ي اطلاعات خروجي سيستم را توسط يك چاپگر مينياتوري همراهش چاپ كرد و آنگاه در حالي كه آنها را به چوپان ميداد، گفت: شما در اينجا دقيقا 1586 گوسفند داري.
چوپان گفت: درست است. حالا همينطور كه قبلا توافق كرديم، ميتواني يكي از گوسفندها را ببري.
آنگاه به نظاره ي مرد جوان كه مشغول انتخاب كردن و قرار دادن آن گوسفند در داخل اتومبيلش بود، پرداخت. وقتي كار انتخاب آن مرد تمام شد، چوپان رو به او كرد و گفت: اگر من دقيقا به تو بگويم كه چه كاره هستي، گوسفند مرا پس خواهي داد
مرد جوان پاسخ داد: آري، چرا كه نه!
چوپان گفت: تو يك مشاور (مهندس صنايع) هستي.
مرد جوان گفت: راست ميگويي، اما به من بگو كه اين را از كجا حدس زدي؟
چوپان پاسخ داد: كار ساده اي است. بدون اينكه كسي از تو خواسته باشد، به اينجا آمدي. براي پاسخ دادن به سوالي كه خود من جواب آن را از قبل ميدانستم، مزد خواستي. مضافا، اينكه هيچ چيز راجع به كسب و كار من نميداني، چون به جاي گوسفند، سگ مرا برداشتي.
پیوست یک :این مطلب از سایتی کپی کردم
پیوست دو:با عذرخواهی ار مهندسین صنایع

درباره nasim

با اسم ساختگی نسیم آمدم. اندوه سبب شد اینجا بیایم آخه بیماری ام اس دارم.بسیار از نظر جسمی کم توانم اما روح بزرگی دارم.
این نوشته در دسته‌بندی نشده ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

17 دیدگاه دربارهٔ «مهندس صنایع»

  1. ماندانا می‌گوید:

    خيلی جالب بود

  2. سانی می‌گوید:

    عالی بود نخونده بودم #rolling

  3. فلفل بانو می‌گوید:

    ببخشيدا نسيم جون ولی من هرچی خوندم چيزی متوجه نشدم که چه ربطی به مهندسی صنايع داشت!!!#surprise
    نمی دونم شايد IQ من پايينه#worried
    ولي به نظر من طرف دلش از بچه هاي صنايع پر بوده يچيزي زده#thinking
    شايدم ترجمه يه متنه كه از اون متنايي كه ترجمش يكمي يه فرمي با مشاغل ما نمي سازه#thinking

  4. نيکو می‌گوید:

    این سیستم من و یاد دکتر یشبین انداخت .تمام نصیحت هاش و حرفاش جلو چشمم داره مرور می شه حرفاش تو راهرو دانشکده وقتی رو ا بودم و فقط یکیش از کار افتاده بود گفت بیخیال دنیا خانواده به خودت برس .خواست با اونا صحبت کنه که اشتباه میکنن اما نتونست کاری از یش ببره و حالا به فاصله ۱۷روز من فلج کامل شدم و اضاع روز به روز بدتر می شه#cry #cry

  5. نيکو می‌گوید:

    ببخشيد کيبرد من تمام پ ها رو ی زده دکتر پيشبين،رو پا بودم ،پيش ببره

  6. رونيکا می‌گوید:

    اين پست رو قبلا خونده بودم
    اما درست يادم نبود
    جالب بود اما ربط مهندسی صنايع رو با اين چيزا نفهميدم#thinking

  7. سعيد حاتمی می‌گوید:

    سلام،
    ما خوبيم. البته سميرا ناپديد شده!!! احتمالاً بی خبر اومده ايران.
    راستی اين آدرس رو که برات می گذارم تست کن ببين بازم فيلتره؟
    شاد باشی

  8. کورال می‌گوید:

    خيلی جالب بود…
    برای هر رشته ای يه جوک می سازن که به طرز وحشتناکی واقعی است

  9. محسن می‌گوید:

    جالب بود#smile

  10. پرنس می‌گوید:

    سلام…خيلی جالب بود.با اين می تونم همه دوستام که صنايع خوندن رو منفجر کنم….فقط يه اشکالی داشت اونم اين که بعيد اين صنايعی های دانشمند فرمول پيچيده بلد باشن#laugh #grin #winking

  11. مهيار می‌گوید:

    باميد روزی که مهندسين صنايع حداقل چوپونای خوبی بشن!
    هر چند الان چوپونا مهندس صنايع خوبی هستن!
    نمونه ش: قلعه بانی مدير عامل سايپا!

  12. mohi می‌گوید:

    اي ول …دقيقا مهندسهاي صنايع همين طورين .همه كاره و هيچ كاره .!!

  13. ديوونه می‌گوید:

    يک داستان اينجوری برای مهندسين کشاورزی دارم. شايد گذاشتمش روی وبلاگ.
    البته بدون معذرت از مهندسين يا مشاورين #grin

  14. ننوس می‌گوید:

    وااااااااااااااااای خيلی با نمک بود

  15. IE می‌گوید:

    هيچ ربطي به مهندس صنايع نداشت و اين از حماقت و ناآگاهي منتشردهندگان اين داستانه كه نه از مهندسي صنايع چيزي مي‌دونن و نه به خودشون زحمت مي‌دن كه مرجع مطالبشون رو درج كنن. احتمالا زبان انگليسيشون هم ضعيفه كه consultant رو مهندس صنايع(Industrial Engineer) ترجمه مي‌كنن. لينكهاي اصل مطلب به روايات مختلف:
    http://lists.netisland.net/archives/plug/plug-2003-08/msg00238.html
    http://www.yorktonaircraft.com/gpsyorkton.asp
    http://officejokes.resourcesforattorneys.com/index.php
    و …

  16. مجيد می‌گوید:

    اصل اين ماجرا يه جوک بوده و اين ورژن شما خيلی خنک بود.

  17. خياط می‌گوید:

    اين خيلی نامردی بود#laugh

دیدگاه‌ها غیرفعال هستند.