سلام:teethآقا يكي بياد اين اسپشال رو ببنده به رگبار.من با اين حال خرابم كلي نوشتم همش پريد:cry
خوب كولي بازي بسه ديگه:teeth
امروز نسيم زنگ زد و ازم خواست براش آپ كنم
تو خواب و بيداري يه چيزايي شنيدم و هي آنتن مي رفت و ميومد منم هم خوابالو هم سردرد:sickخلاصه يه چيزايي از توش در اومد كه مي گم براتون
امروز ساعت 7:30 رسيد و ساعت 10 پذيرش شد…
گويا شلوغ بوده…اكثراً افراد مسن بودن كه بچه هاشون اون ها رو آورده بودن اونجا بذارن.
خلاصه نسيم در بخش قرنطينه مستقر ميشه.زياد جاي راحتي نيست جاي فعليش،نه امكانات داره نه بهيارهاي خوبي داره:phbbbtحتي اجازه نميدن چمدونش رو باز كنه و شارژرش رو در بياره كه موبايلش رو بزنه به شارژ!:oh
احتمالاً فردا منتقل ميشه بخش ديگه كه بهتر هست
الآن تو اتاقش 3 تا خانم مسن هستن كه يكيشون بيماري قند داره،يكي آلزايمر داره،يكي هم همش از درد ناله مي كنه (به ويلي ميگم هنوز فرصت نشده ته توي بيماريه اين يكي رو در بياره:teeth)
مي گفت تو مدتي كه اون جا بود ميديد كه بچه ها و عروس هاشون ميان و بهشون سر مي زنن :angel(به شدت از اين آيكن بدم مياد:yawnولي چون نسيم خودش دوست داره و به قول بعضيا:eyebrowمليحه؛واسه همون زدم)
پيوست 1:نسيم جان ببخش اگر اونطور كه بايد و شايد نشد…
ممكنه خيلي چيزا از قلم افتاده باشه و خيلي ها جا به جا گفته شده باشه
همينكه اطلاعات خيلي پيچيده بود:toungeهم اينكه من كمي خوابالو بودم و حالم خوب نبود.
يه بار هم كه نوشتم ولي پريد:brokenheart
پيوست 2:آپ ديروز رو من نكردم:teethچرا همتون به من ميگيد؟؟؟:dontknow
جك: از حاج آقا مي پرسن معيار شما واسه انتخاب همسر؟ مي گه صداقت فاطمه،عفاف زهرا،صبر زينب،فداکاري سميه،اندام جنيفر لوپز :goon
:prayingبچه ها نسيم تاكيدي گفت كه ازتون بخوام براش دعا كنيد:praying
فید وبلاگ:
Special.ir
-
نوشتههای تازه
دستهها
پیوندها
- آشنايي با يك معلول قطع نخاع
- آیدا …
- الهه ی مهر
- این مهمان ناخوانده
- ب مثل بهاران
- تلخ و شیرین
- دست نوشته های راما
- دیوونه
- روز + نامه (نگین حسینی)
- زندگی اهورایی من
- زیستن با معلولیت
- سلام ام اس
- سوته دلان
- مادر یک روشندل
- مرا آفرید آن که دوستم داشت
- مژی جون و شوشو
- نابودی ام اس
- همدم روح
- ویولت (من و ام اس)
- یک قدم به خوشبختی با پاهای خیالی
آخرین دیدگاهها
- سوسن جعفری در تولد و بی آرزویی
- حمزه در عروسی برادر کوچکه
- هدایت در روز آخر
- هدایت در دی و بهمن پر تنش
- حمزه در روز آخر
اطلاعات
-
اووووووووووووووول#grin
چبر = صبر کن برم بخونم بيام#heart
نسيم جان اميدوارم که زود تر منتقل بشی بخش جديد که انقدر سختی نکشی#heart #kiss
ما هم اين مونا نوشت ها رو تحمل ميکنيم #surprise #devil تا برگردی
دستت درد نکنه مونا جان#heart (#devil )
جک يا زاپاس؟#laugh #laugh
سوتی#laugh اسم تورو بايد بزاريم سوتين#laugh
ان شالله زودتر خوب ميشه … #kiss
اميدوارم نسيم جون زود بهتر بشه#flower
انشالله که زودتر خوب ميشيد نسيم خانوم
با دل آرام براتون دعا می کنيم #flower
نسيم جونم اميدوارم هرچه زودتر خوب بشی.#kiss
مونا جون از نسيم بپرس چرا اونو نبردن به بخش مخصوص ام اسی های کهريزک؟
آخه ناسلامتی کهريزک يه قسمت مخصوص ام اسی ها درست کرده جديدا
چشم#heart ايشالله که همه چی بر وفق مرادش پيش بره#hug
به اسپشيال هم توهين کنی…#angry
اميدوارم موثر باشه #kiss
به فريد:
هوی#angry بی تررررررررررررربيت#sick
من بين جوک و جک مونده بودم هم از کسی پرسيدم گفت اينجوری نوشته ميشه هم خودم ديدم به هر دو حالت نوشته ميشه#nottalking
به ويولت:
#worried باشه#grin (چه زود قبول کردم#laugh )
به خدا ديشب به حال مرگ بودم#cry اومدم که مرام گذاشته باشم آپ کنم کلی نوشتم پريد#cry #yawn
به نازلی:
تازه مونا نوش ۱ هست#devil
به نازمهر:
گويا امروز منتقلش می کنن به همون بخش#thinking
خدا به دادمون برسه. تازه مونا نوشت ۱؟؟؟؟؟؟؟؟؟#surprise #tongue
انشاالله نسیم جون هم زود زود خوب میشن. سلام برسون خانوم خوابالو
بابا دوتا دونه جوک درست حسابی بنويسين !!! ايشالا هر چه زودتر حالش بهنر بشه #flower #flower
زورت به اين اسژيشال بيچاره رسيده ؟؟؟
خوب قبلش تايپ می کردی اينطوری هزينه اينترنتت هم پايين می اومد #tongue
من کمی گيجم شرمنده#grin
—
انشاءالله نسيم خانم هم به زودی با سلامتی کامل ميان و بازم می نويسن…
#flower
هر جا هست خدا پشت و پناهش باشه
من که نسيم نميشناسم..#worried
ولی ايشالا زود خوب ميشه..#eyelash
سلام نسيم جون …زود خوبتر شو و برگرد …دوست ت دارممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم
آقا من هنوز منتظر مشخصات نفر اخرم ! مطمئن هستم نسيم ته و تو کار رو دراورده شما خواب بودی نفهميدی چی کفته ! خلاصه امار نفر اخر رو زودتر بدين مرديم از فضولی !! در ضمن نسيم جان به يادت هستيم . آرزوی سلامتی داريم برات
عزیزم تو که رفتی آلمان امدی حالا چرا کهریزک؟ من نگرانتم
من ديشب يادم رفت بگم چشم براشون دعا ميکنيم#heart (يعنی اومدم که بگم ديدم شرايط مناسب نيست و موندن جايز نبود#worried )
به مونا : عزيزم خودم ميدونم…برای همين هم گفتم مونا نوشت ها ! رو تحمل ميکنيم#laugh
اين ۲ ش رو بنويس خيال ما رو هم راحت کن ديگه#devil
اميدوارم خبرهايی که از ويولت شنيدم يه روز هم از نسيم بشنوم.#eyelash
الهی بگردم#sad از صبح که باهاش تماس گرفتم و ديدم ناراضيه و کلافه شده سر درد گرفتم
آخه می دونم چه حس بدی داره.ولی مهم اينه که بعد از اين همه ناراحتی جواب بگيره#smile
خدايا خودت که می بينی .کمک کن