اخر خط

ارسال شده در می 23, 2005 by nasim

حالم خوب نیست فکر کنم به اخر خط رسیده ام.
نسیم

درباره nasim

با اسم ساختگی نسیم آمدم. اندوه سبب شد اینجا بیایم آخه بیماری ام اس دارم.بسیار از نظر جسمی کم توانم اما روح بزرگی دارم.
این نوشته در دسته‌بندی نشده ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

67 دیدگاه دربارهٔ «اخر خط»

  1. دنيز می‌گوید:
    می 23, 2005 در 11:56 ق.ظ

    سلام
    چی شده نسيم؟؟؟؟
    ترا خدا يه کم بيشتر مقاومت کن
    اينقدر نگو به آخر خط رسيدی بخدا تو خيلی قدرتمندتر ازاين حرفايي.پس بازم سعی خودتو بکن#flower #flower

  2. ليلی می‌گوید:
    می 23, 2005 در 12:12 ب.ظ

    سعيت رو بکن….به خاطر خودت عزيزم..

  3. مامان مریم می‌گوید:
    می 23, 2005 در 12:12 ب.ظ

    چی داری میگی… نمیگم از این حرفا نزن ..میدونم خیلی سخته… الان دارم اینا رو با اشک می نویسم… امیدوارم خدا کمکت کنه… فقط دعا می کنم و تو هم … بهتره نگم… همه بهتر شاید بگن… شاید هم خودت می دونی…. دوستت دارم نسیم گلی#kiss #flower

  4. آدم می‌گوید:
    می 23, 2005 در 12:43 ب.ظ

    کاری نداره که، يه Enter بزن ميای اول خط #grin

  5. ويولت می‌گوید:
    می 23, 2005 در 12:48 ب.ظ

    نسيم ديونه شدی؟#angry
    الان بهت زنگ ميزنم

  6. سجاد می‌گوید:
    می 23, 2005 در 1:25 ب.ظ

    #yawn #yawn #yawn
    #angry #angry #angry

  7. سجاد می‌گوید:
    می 23, 2005 در 1:26 ب.ظ

    مثه اینکه دوباره هوس میل کردی ها#grin اینکه دیگه ناز کردن نداره،بگو خودم 7 8 تا میفرستم#grin

  8. سانی می‌گوید:
    می 23, 2005 در 1:44 ب.ظ

    نسيم؟!!!!! #brokenheart هزار بار گفتم قوی باش خانومی. ببين اينجوری که ميگی خودتو عذاب ميدی. قوی باش

  9. امیرحسین می‌گوید:
    می 23, 2005 در 2:01 ب.ظ

    دقیقآ مثل خودمی…

  10. امیرحسین می‌گوید:
    می 23, 2005 در 2:02 ب.ظ

    ولی سعس کن مقاومت کنی، منم دارم تلاتش می کنم.

  11. آرش می‌گوید:
    می 23, 2005 در 2:10 ب.ظ

    #worried

  12. شيرين می‌گوید:
    می 23, 2005 در 2:27 ب.ظ

    #worried #cry

  13. شيرين می‌گوید:
    می 23, 2005 در 2:28 ب.ظ

    #worried #cry

  14. نويد می‌گوید:
    می 23, 2005 در 3:02 ب.ظ

    اين حرف رو نزن نسيم جان.
    گاهی آدم اينطوری ميشه اما وقتی کمی بگذره آدم روحيش عوض ميشه.
    ايشالله روزی بهتر ميشی #hug

  15. آذين می‌گوید:
    می 23, 2005 در 3:04 ب.ظ

    نسيم جان سلام
    من روز يک شنبه با وب لاگت آشنا شدم
    ميدونم که به آخر خط نرسيدیچون هنوز اينقدر قدرت داری که يک خط بنويسی .
    اين قدرت از يه آدم به آخر خط رسيده بعيده#grin
    همه منتظريم که زیاده زیادش دو سه روز ديگه آپ ديت شی
    #hug
    اين هم به رسم اولين روز آشنايی#kiss
    در پناه خدا

  16. نازمهر می‌گوید:
    می 23, 2005 در 3:40 ب.ظ

    نسيم عزيزم سلام
    يه مدته که خودتو سپردی به افسردگی.
    اون نسيمی که اون روز من توی هتل پامچال ديدمش اينی نيست که الان داره دم از نااميدی می زنه.
    اون روز تو تمام حرفات و حتی چهرت اميد به زندگی رو در وجود ما زنده می کرد. قرار نيست به اين زوديا ببری.
    عزيز دلم می دونم شکست عاطفی بدی داشتی. ولی اينو به خودت بقبولون که خدا حتما برات بهترش رو در نظر داشته. سعيت رو بکن.
    می خوام اينو بدونی که نسيم انقدر قدرتمنده که هيچ وقت به آخر خط نمی رسه. هميشه پيش ميره و نوازش می کنه و با اومدنش تمام وجود انسان لبريز از حسی خوب می شه. ما هم هميشه با ديدن وبلاگ تو انرژی گرفتيم و سرشار از زندگي شديم. بدون اين دوره زودگذره پس سعيت رو بکن تا اين دوره رو هم مثل خيلی از دوره های بد ديگه پشت سر بذاری.

  17. آدم می‌گوید:
    می 23, 2005 در 3:45 ب.ظ

    هنوز Enter نزدی؟ #sad
    ميزنی يا بيام بزنم؟ #angry
    حيف هم نامحرمی هم راهت دوره. ميخوای من یکی رو همین طرفا بزنم، بعدش اون واست تعريف کنه؟ #grin

  18. بانوی باران می‌گوید:
    می 23, 2005 در 6:17 ب.ظ

    نسيم چرا اينقدر شکننده شدی عزيزم#sad

  19. هادی می‌گوید:
    می 23, 2005 در 6:21 ب.ظ

    نسيم چی شده؟#sad

  20. سبکبال می‌گوید:
    می 23, 2005 در 10:44 ب.ظ

    نسيم عزيزم هربار که از اين جور چيزا می نويسی دلم هوری می ريزه …
    خدا نکنه به آخر خط رسيده باشی … تو هيچوقت به آخر نخواهی رسيد …
    خيلی ها هستن که دوستت دارن ( از جمله خودم) پس مقاومت کن عزيزترين#kiss #kiss

  21. شهلا می‌گوید:
    می 24, 2005 در 1:06 ق.ظ

    عزیزم نسیم جونم#hug
    به خودت کمی فرصت بده
    با این دیوونه هم جنگت را ادامه بده
    #kiss

  22. arashl می‌گوید:
    می 24, 2005 در 2:09 ق.ظ

    salam.tavagho nadashtam in jomlaro az shoma bekhoonam.sobh up nashode bood va alan ghafekgir shodam.yani chi ke be akhare khat residam.agar manzooretoon az mse ke bayad begam hanooz zoode ke in harfo bezanid.hameye maha ye zamani khaste hastim vali chand vaght bad be hamin halate gozashtamoon mikhandim.inam migzare,mesle hamechi.yekiyo mishnasam 22sale ke ms dare.olgooye mane.az in harfa nazanid.injoori ms por,roo misheha.hamamoon be akhare khat miresim,ama 100 salegi#laugh hanooz baraye shoma zoode.#laugh

  23. :: جن زده :: می‌گوید:
    می 24, 2005 در 8:06 ق.ظ

    من هم بدون ام اس روزی ده بار به آخر خط می رسم .
    حقيقت تلخ اينه که تو از من موجه تری!
    اميدوارم اتفاق خوبی برات بيفته تا اين سختی ها و رنج ها رو بهتر بتونی تحمل کنی.
    من احساس می کنم تو به اندازه ی بقيه دوستانی که ام اس دارن به خودت نمی رسی.

  24. مريم می‌گوید:
    می 24, 2005 در 10:06 ق.ظ

    می دونم خسته شدی!می دونم برات سخته!می دنم دلتنگی!می دونم دنبال بهونه می گردی!می دونم اين قصه تکراری برای همه ما ژيش مياد ولی توکه ديگه کار کشته شدی حالا ما صفرکيلومتريم کم مياريم تو چرا؟#winking

  25. مانيا می‌گوید:
    می 24, 2005 در 11:53 ق.ظ

    نسيم جان من تا اومدم ذوق کنم که برگشتی و دوباره می نويسی باز تو اين حرفو زدی. #sad اين حرفا چيه. حالا حالا حالا ها مونده تا ته خط.بدو بيا بنويس ديگه#kiss

  26. آرش می‌گوید:
    می 24, 2005 در 12:41 ب.ظ

    #sad حداقل يه لبخند مهمونمون کن تو عالم رفقت اينقده که حق داريم رفيق!!!#flower #eyelash

  27. ساناز می‌گوید:
    می 24, 2005 در 2:18 ب.ظ

    سلام نسيمم ….حالت خوبه …تو رو خدا نگو به آخر خط رسيدی ….نسيم شما بچه های ام اسی برای من نماد مقاومت هستين ////تو رو خدا تحمل کن#flower

  28. ساناز می‌گوید:
    می 24, 2005 در 2:19 ب.ظ

    ببين نسيم …اينهمه من خودمو می کشم ويوليت بهم سر نمی زنه ولی می خواد بهت زنگ بزنه ….ببين چقدر تحويلت ميگيرن#eyelash

  29. اميد می‌گوید:
    می 24, 2005 در 2:44 ب.ظ

    سلام
    چی شده نسيم خانوم؟؟؟؟

  30. مادر سپيد می‌گوید:
    می 25, 2005 در 5:27 ق.ظ

    نسيمی که با وجود ظرافتش جلوی طوفان بايسته روزی گردبادی خواهد شد که صدها طوفان را خواهد بلعيد .
    من به تو ايمان دارم نسيم تو ميتونی قدرتش رو داری يه روز گردبادی بشی و همه ناتوانيهای ظاهريت رو ببلعی و از اونا برای خودت ژايه محکمی درست کنی !
    من به تو ايمان دارم نسيم !
    دوست خوب من !#flower

  31. میلاد می‌گوید:
    می 25, 2005 در 8:14 ب.ظ

    من از تو با تو همه گفتم که گریه بگیرم….

  32. میلاد می‌گوید:
    می 25, 2005 در 8:16 ب.ظ

    مرا ببخش با اگر که های بسیار…..

  33. محمدعرفان می‌گوید:
    ژوئن 23, 2005 در 2:03 ق.ظ

    سلام
    من تازه از راه رسيدم خسته ام
    نظرمو بعدا ميگم

  34. scanning می‌گوید:
    آوریل 10, 2006 در 5:16 ق.ظ

    scanning

    scanning

  35. this is very good می‌گوید:
    جولای 17, 2006 در 10:30 ب.ظ

    this is very good

    related source

  38. organza fabric می‌گوید:
    جولای 26, 2006 در 7:40 ق.ظ

    mortgage leads

    Related source: see here.

  40. web directory می‌گوید:
    آگوست 3, 2006 در 12:58 ق.ظ

    link

    You can find it in this web directory.

  49. xenical می‌گوید:
    آگوست 31, 2006 در 1:34 ق.ظ

    Xenical

    your xenical |
    doc Xenical /
    href=”http://hometown.aol.com/pharmacytoday/xenical.html”>XENICAL |

  67. medical insurance Prescription می‌گوید:
    نوامبر 1, 2006 در 8:09 ب.ظ

    medical insurance Prescription

    medical insurance Prescription

دیدگاه‌ها غیرفعال هستند.