زگیل

ديروز سينا زنگ زد و کمی از دست من دلشکسته چون اواخر من دق ودلی های رفتار همسرش را سر اون خالی کرده بودم اما حرفام زيادم ناحق نبودند چون حرف من اين بود که کسيکه هنوز تکليفش با خودش و زندگيش تعيين نشده نبايد سراغ هيچ زنی خصوصا از نوع ام اسی اش بره البته منم بدليل حجم بالای تنهاييام نبايد از يه سوراخ بارها وبارها گزيده ميشدم ازش قول گرفتم که دوست ندارم زگيلش بشم در صورتيکه تکليفش روشن شد و درمورد من پشيمان خيلی زود بهم بگه اونم قول داد.تا فردا چی بشه و زمان همه چيزو ثابت کنه .يه چيز ديگه هم خواستم واون اينکه دردسر زنش و خانوادش را به من منتقل نکنه که خودم به اندازه کافی دردسردارم.خدابيامرز شعر من خاطره منه دفترودستک ندارم و منم مثل خودت راه خودم را دارم از سانی چه خبر ؟

نسيم

درباره nasim

با اسم ساختگی نسیم آمدم. اندوه سبب شد اینجا بیایم آخه بیماری ام اس دارم.بسیار از نظر جسمی کم توانم اما روح بزرگی دارم.
این نوشته در دسته‌بندی نشده ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.