چقدر پاهايم درد ميکند وچقدر امروز خسته وشکسته ام اخلاقم امروز خيلی بده ديروز اينقدر کارداشتم که نتونستم بنويسم و فرصتی هم که پيش اومد و دو بيتی ازخودم نوشتم که بلاگم بازی درآورد و اونو نفرستاد از هفته آينده ميخوام از ام اس ومشکلاتی که منو درگير خودش کرده و بيماری بگم البته بينش بيراه ميرم وقصه زندگيمو مينوسم اما ام اس مهمتره چون فعلا منو به ميدان بازی کشونده شايد مراحل قبلی زندگيم تو بروز ام اس نقش داشتند اما حالا اون ميدان داره گاهی ازخودم میپرسم چرا آمديم که فقط زجربکشيم و بعد هم هيچی ديروز تلويزيون يه فيلم پليسی داشت که راجع به يه آقايی که پزشک بوده وچند سال پيش مرگ مشکوکی داشته پليسا داشتن درباره علت مرگش تحقيق ميکردن همسرش که پزشک بود ميگفت اون اول تعادلش را ازدست داد بعد راه نرفت بعد کنترل ادار و… و توانايی بلع وآخر چشماش نمی ديد وقتی اينو ديدم برای خودم گريستم البته ميدانم که همه ام اسی ها اينجور نميشن واکثرا زندگی تقريبا عادی دارن اما اگه اينطوری بشه اونوقت چی؟بازم تنهايی و ترس و درد وبعد تمام .مهم نيست وقتی اومد بهش فکرميکنم حالا شعر
ای دل دل پاره پاره معنايت چيست؟
ای خوبترازستاره معنايت چيست ؟
صد بار مرا دست بسر بنمودی
آخرمکن استخاره معنايت چيست ؟
نسيم
فید وبلاگ:
Special.ir
-
نوشتههای تازه
دستهها
پیوندها
- آشنايي با يك معلول قطع نخاع
- آیدا …
- الهه ی مهر
- این مهمان ناخوانده
- ب مثل بهاران
- تلخ و شیرین
- دست نوشته های راما
- دیوونه
- روز + نامه (نگین حسینی)
- زندگی اهورایی من
- زیستن با معلولیت
- سلام ام اس
- سوته دلان
- مادر یک روشندل
- مرا آفرید آن که دوستم داشت
- مژی جون و شوشو
- نابودی ام اس
- همدم روح
- ویولت (من و ام اس)
- یک قدم به خوشبختی با پاهای خیالی
آخرین دیدگاهها
- سوسن جعفری در تولد و بی آرزویی
- حمزه در عروسی برادر کوچکه
- هدایت در روز آخر
- هدایت در دی و بهمن پر تنش
- حمزه در روز آخر
اطلاعات
-