ماجراهای ماه گذشته

خیلی وقته که ننوشتم امیدوارم مرا بخاطر دیر نوشتنهایم ببخشید .
از آخر به اول شروع میکنم هفته گذشته در پی سخنانی که چندماه پیش با مدیر شرکتمان داشتم سمتم عوض شد و خوشبختانه با استرس کمتری کار میکنم حالا باید بیشتر دنبال مطالعه کتب مختلف در زمینه کار جدیدم با همکاری یک فرد دلسوز باشم .
پرستارم با بحران مواجه شده همسرش نه تنها کار نمیکند بلکه به اعتیاد هم گرفتار است و طفلک با سه تا بچه باید نان اور خانواده پرجمعیتی باشد حالا خانه اجاره ای است و بچه های امروزه نسبتا پرتوقع گاهی که برایم تعریف میکند غصه میخورم اما نمیتوانم کاری انجام دهم در حد توانم مرهم دل میشوم اما ازدستم کار بیشتری بر نمی اید به هر جایی که نگاه میکنم ادمها دچار مشکلات جورواجور و سختی هستند تلویزیون را که روشن میکنی فقط از کشتار و بمب و ویرانی میشنوی سریالها هم که ماشالله همه ادمهایش مشکل دارند گاهی فکر میکنم سعدی چطور میتواند بگوید عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست .

درباره nasim

با اسم ساختگی نسیم آمدم. اندوه سبب شد اینجا بیایم آخه بیماری ام اس دارم.بسیار از نظر جسمی کم توانم اما روح بزرگی دارم.
این نوشته در دسته‌بندی نشده ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

2 دیدگاه دربارهٔ «ماجراهای ماه گذشته»

  1. saeed می‌گوید:

    سلام
    خیلی ممنون که ار وب من بازدید کردید

      

    [پاسخ]

  2. saeed می‌گوید:

    سلام
    خیلی ممنون که از وب من بازدید کردید

      

    [پاسخ]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.